اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 337
پاسخ: پرسش
نخست را در بحث بداء پاسخ دادهايم و اجمال آن اين است كه تقدير دو گونه است: يكى
تقدير ظاهرى براساس مجارى طبيعى امور كه مبتنى بر عوامل و اسبابى است كه طبق طبيعت
اوّليه خود فعل و انفعال مىيابد و اين همان سنّتهاى حاكم بر هستى است كه در آيه «إِنَّا كُلَّ شَيْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»[1] مورد اشاره قرار گرفته است.
از
طرفى ديگر، چنين سنّتهايى سنّتهاى غالب و رايج است، نه سنّتهاى حتمى و دائمى؛ زيرا
امكان پيدايش شرايطى خارق العاده و خاص و تحت تأثير عواملى خارج از حيطه سنّتها
وجود دارد؛ به گونهاى كه بر اثر اين عوامل نامتعارف، تغييراتى در روند عادى امور
رخ مىدهد و اين تغييرات را كسى جز خداوند نمىداند و با آنكه رايج نيست، از قلمرو
تقدير الهى بيرون نمىباشد، بلكه خداوند با علم ازلى خود از آن آگاه است؛ هر چند
از نگاه خلايق پنهان باشد. اين امكان نيز وجود دارد كه خداوند در مواردى كه صلاح
بداند، برخى انسانها را از آن آگاه سازد. اين نوع تقدير، همان تقدير مكنون و ثبت
شده در لوح محفوظ است كه در آيه شريفه «هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ
مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضى أَجَلًا وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ»[2] مورد
اشاره قرار گرفته است. پس اجَل نخست به مقتضاى مجارى طبيعى امور و براساس سنّتهاى
رايج در آفرينش روى مىدهد و هيچگونه حتميّت و بايستگى ندارد، ولى اجَل دوم، حتمى
و تخلّفناپذير و همان علم ازلى خداوند است كه مبتنى بر علل و اسباب خارق العاده و
پنهان از چشم سايرين است؛ چنانكه مىفرمايد: «لِكُلِّ
أَجَلٍ كِتابٌ. يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ
الْكِتابِ»[3].
شيخ
صدوق رحمه الله از امام صادق عليه السلام روايت كرده است: