اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 304
4. اختلاف
در حقيقت و مجاز است؛ مانند آيه
«وَ تَرَى النَّاسَ سُكارى وَ ما هُمْ بِسُكارى»[1]. مراد، بيهوشى و از خود رفتن به جهت رويارو شدن
با دشوارى شرايط قيامت است نه مستى ناشى از شرب خمر.
همچنين
آيه «وَ يَأْتِيهِ الْمَوْتُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّتٍ»[2]
مراد اين است كه گرفتاران مَنيّت و خودخواهى، گرچه به ظاهر زندهاند، ولى به دليل
بيمارى دل و روان، مانند مردگانند و از هر سو موجبات مرگ، آنان را فرا گرفته است و
همين گونه است آيه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا
بِاللَّهِ وَ بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنِينَ»[3] كه
به اعتبار ظاهر، مؤمن هستند، ولى مؤمن غير واقعى. آيه «وَ لا
تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ»[4]
يعنى آنان نداى حقيقت را با گوش ظاهر شنيدند، ولى چون به آن بىاعتنا شدند، گويا
چيزى نمىشنوند. نيز آيه «وَ تَراهُمْ يَنْظُرُونَ
إِلَيْكَ وَ هُمْ لا يُبْصِرُونَ»[5].
5.
اختلاف به دو اعتبار و اين سبب جامع ميان تمامى اسباب ايهام اختلاف است؛ مانند
آيه «فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ»[6] و
«خاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِيٍّ»[7].
قطرب
در توضيح آيه نخست مىنويسد: مراد اين است كه آگاهى و شناخت تو گسترده و قوى است.
«بصرك» يعنى شناخت و علم، چنان كه عرب گويد: «بصر بكذا و كذا»؛ يعنى بدان علم
يافت، نه اينكه آن را با چشم ديد.
فارسى
در اين باره مىافزايد: مؤيّد سخن قطرب، بخش بعدى آيه است كه مىگويد:
«فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ»؛ يعنى پردهها را كنار زديم و با
چشم بصيرت، همه چيز را مىيابى.
نيز
در آيات «وَ قالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسى وَ
قَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَ يَذَرَكَ وَ آلِهَتَكَ»[8] و
«أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى»[9] شايد
سبب اختلاف در تعبير «آلهة» و «ربّ» از اين
[1] . حج/ 2:« مردم را مست مىبينى و حال آن كه مست
نيستند».