اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 272
يعنى كسى كه
با خباثت و پستى و ترس از رسوايى كارى مىكند و نوعا با استرس و ناموفقيّت در
خدعهگرى روبرو مىشود.
خداى
متعال، هاروت و ماروت را در سر زمين بابل فرو فرستاد تا براى مردم بابل اين
حيلههاى مكارانه را افشا كرده، راه رهايى و ابطال آنها و بىاثر ساختن آنها را به
ايشان بياموزند. امّا برخى از افراد خبيث از ايشان درسهايى زيانبار و بى فايده
مىآموختند تا بوسيله آن ميان زن و مرد جدايى افكنند، ولى خداوند بر كار خود چيره
است و چيزى جز آنچه او بخواهد نمىخواهد «وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى
أَمْرِهِ.» «وَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ».
خداى
متعال درباره اين سوء استفاده بنى اسرائيل مىفرمايد:
«وَ
اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّياطِينُ عَلى مُلْكِ سُلَيْمانَ وَ ما كَفَرَ
سُلَيْمانُ وَ لكِنَّ الشَّياطِينَ كَفَرُوا ...»[1] «و
آنچه را كه شيطانها در سلطنت سليمان خوانده بودند پيروى كردند و سليمان كفر
نورزيد، ولى آن شياطين به كفر گراييدند و به مردم سحر مىآموختند. نيز از آنچه بر
آن دو فرشته، هاروت و ماروت، در بابل فرو فرستاده شده بود پيروى كردند با آن كه آن
دو فرشته هيچ كس را تعليم سحر نمىكردند مگر آن كه مىگفتند: ما آزمايشى براى شما
هستيم پس زنهار كافر نشوى، و آنها از آن دو چيزهايى مىآموختند كه به وسيله آن
ميان مرد و همسرش جدايى بيفكنند. هر چند بدون فرمان خدا نمىتوانستند به وسيله آن
به كسى زيان برسانند و چيزى مىآموختند كه برايشان زيان داشت و سودى بديشان
نمىرسانيد، و قطعا دريافته بودند كه هر كس خريدار اين باشد در آخرت بهرهاى
ندارد. وه كه چه بد بود آنچه به جان خريدند اگر مىدانستند».
آنچه
را خداوند نازل فرموده بود رها كردند و پشت سر افكندند و به سراغ قصههاى ساخته و
پرداخته شياطين (موجودات پليد و بد سيرت) زمان سليمان رفتند و ادعاهاى دروغين نسبت
داده شده به سليمان را كه مايه گمراهى مردم بود دنبال كردند؛ مانند اينكه سليمان
قدرت خود را از راه سحر به دست آورده است. امّا «سليمان كافر نشده بود» و سحر كردن
كه در حدّ كفر به خداى بزرگ است هرگز از او صادر نشده بود «بلكه شياطين (- يعنى
موجودات خبيث جنّى و انسى) كافر شدند و