اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 160
نيست-
نه به تصريح و نه اشارت- بلكه همانا سرزنش بر عرب است كه چنين نگرش نادرستى درباره
فرشتگان داشتند كه بسان انسانهاى مؤنث دختران خدايند.
«ايشان
از سر دروغپردازىشان مىگويند خدا فرزند آورده و فرزندان او دخترند»[1]
و اين چنين «فرشتگان را دختر نام مىنهند» كه نشان از نابخردى و نهايت ناآگاهىشان
از پس پرده غيب دارد. «اين است دار و ندارشان از علم، و ايشان تنها گمانه
مىزنند.»
آنچه
نابخردى اينان را مىنماياند آن است كه چيزى را به خدا نسبت مىدهند كه براى خود
نمىپسندند. جنس برتر را براى خود قرار دادهاند و آن را كه زشت است- در پندارشان-
براى خدا گذاشتهاند، كه اين نامگذارى و تقسيمى ناعادلانه است؛ حتّى در تاريكيهاى
پندار و خيال.
پس
آنچه در آيه نكوهش مىشود اين تقسيم ناعادلانه در فرض آنان است كه در آن هيچ تأييد
و ارزشداورى براى اين برترى خيالى يا اقرار به اينكه در واقع نيز چنين است وجود
ندارد. اين هرگز هم داستانى با ايشان نيست، بلكه فرافكنى آشكار بر پايه اصول جدل
در گفتمان است.
اما
تعبير از ملائكه با صيغه جمع مؤنث سالم (با الف و تاء) در آيههاى
«وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً
فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»[2] و
آيههاى «وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً ... فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً»[3] و
آيه «لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ
يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»[4]
بنابر اينكه آيههاى ياد شده درباره ملائكه باشند كه وظايف ياد شده را بر عهده
دارند، دليل آن اين است كه يادشدگان، گروههاى فرشتگان هستند، نه افرادى از
فرشتگان. پس چنان كه جماعت را به صورت «جماعات» جمع مىبنديم، گروه نازعه نيز جمع
آن نازعات مىشود، و همچنين ديگر كلمات جمع در آيههاى ياد شده، مانند شخصيت كه
جمع آن شخصيات است، و چنان نيست كه هر كلمهاى كه با الف و تاء جمع بسته مىشود
مؤنث باشد، بلكه هر اسم مفرد كه بيش از سه حرف داشته باشد- در مصدر به صورت قياسى
و در ديگر كلمات به صورت سماعى- با الف