اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 115
پيامبر
بازگشتم و قضيه را براى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بازگو كردم. فرمود چرا به
ايشان نگفتى كه گذشتگان، نام پيامبران و نيكان پيشين را بر خود مىگذاشتند![1]
ابن
ابى شيبه، احمد بن حنبل، عبد بن حميد، مسلم، ترمذى، نسّائى، ابن منذر، ابن ابى
حاتم، ابن حبّان، طبرانى، ابن مردويه و بيهقى در دلائل، همين حديث را از مغيرة بن
شعبه نقل كردهاند.[2]
آرى
عايشه نيز خيال كرده بود در اين آيه خواهر هارون برادر موسى مراد است، كه كعب
الأحبار به وى يادآورى كرد كه اين مريم غير از آن مريم است و فاصله ميان آن دو
بسيار است و تنها تشابه اسمى ميان آن دو وجود دارد، و عايشه نيز اشتباه خود را
تصحيح كرد.[3]
كعب
الأحبار به او گفت: «فاصله ميان آن دو ششصد سال بوده» كه ظاهراً راويان، هزار را
حذف كردهاند.
بنابراين
مسأله هرگز براى هوشمندان عصر نزول و سدههاى بعدى تاريخ اسلام پوشيده نبوده كه
مغالطه گرانى چون تسدال و امثال او بخواهند قرآن را به وسيله آن رسوا سازند!
خلاصه
آن كه نامگذارى به نام پدران و مادران به منظور احترام و تجليل، چنان كه پيامبر
صلى الله عليه و آله فرمود، چيزى معمول بوده، بويژه نام كسى مانند هارون كه بزرگ
قوم خود بود و جايگاه ويژهاى در ميان بنى اسرائيل داشت و نخستين رئيس كاهنان
فرزندان لاوى، بزرگترين قبيله بنى اسرائيل، بود.[4]
علاوه
بر اينكه مادر مريم، كه خواهر اليصابات (مادر يحيى) بود، از فرزندان لاوى بود كه
او نيز از نسل هارون بود[5]. بنابراين
مريم از طرف مادر به هارون نسبت مىرساند، لذا ايشان از روى عتاب و سرزنش، اين
نسبت والاى او را به رخ او كشيدند و گفتند: اى خواهر هارون؛ نه پدرت مرد بدى بود و
نه مادرت بدكاره! چنان كه به يك فرد از بنى تميم يا بنىهاشم گفته مىشود: اى
برادر تميم يا برادر هاشم. اين انتساب