اسم الکتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 102
خرماست.
شگفت آنكه مىبينيم نويسندهاى بيگانه با زبان عرب- مانند هاشم العربى- اعتراض
كرده كه بايد مىگفت: «لتنوء بها العصبة»[1]؛
اين در حالى است كه زمخشرى- مرد اين ميدان- مىگويد: ناء به الحمل يعنى بار بر او
سنگين آمد و پشت او را خم كرد.[2] پس چه
اينكه بگوييم: ناء به الحمل؛ يا بگوييم. ناء بالحمل، هر دو به يك معنى است. عبارت
اول، يعنى: بار از سنگينى او را خم كرد و تعبير دوم، يعنى: با پشت خم بار سنگين را
بر دوش كشيد. در عبارت اول، استعمال حقيقى است، چنان كه قرآن آورده و در عبارت دوم
معناى كنايى خواهد بود، چنان كه در شعر امرء القيس آمده بود.
برافراشتن
كوه بر فراز سر بنى اسرائيل
اين
حادثه نيز- كه ريزش كوه از بلندى است و قرآن نيز آن را يادآور شده و برخى از مستشرقان
به دليل اينكه در عهد عتيق نيامده آن را نپذيرفتهاند[3]-
با اين اعتراض روبرو شده كه از باب اجبار بر تكليف است.[4]
و
چون از شما پيمان گرفتيم و طور را بر فراز شما افراشتيم، [و فرموديم:] آنچه را به
شما دادهايم به جدّ و جهد بگيريد، و آنچه را در آن است به خاطر داشته باشيد، باشد
كه به تقوا گراييد. سپس شما بعد از آن پيمان رويگردان شديد، و اگر فضل خدا و رحمت
او بر شما نبود مسلّما از زيانكاران بوديد.
2.
سوره اعراف: «وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ
ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما
فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[6] و
ياد كن هنگامى را كه كوه [طور] را بر فراز سرشان سايبان