برايشان به
وجود نمىآورد، دغدغه آنها محدوده كوچكى بود و درحد حيوانات بودند؛ بنابراين،
خداوند براى آنان پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم را نفرستاد.
پاسخ:
شما كمال را به معناى علم و صنعت گرفتيد، در حالى كه كمال به فرهنگ است، وقتى در
جامعهاى عدالت حاكم باشد و تصور ظلم به ديگرى نباشد، آنان داراى فرهنگ بالايى
هستند و انسانهاى اوليه از نظر فرهنگ قوى بودند، احسن تقويم بودند؛ اما روز به
روز به انحطاط كشيده شدند: «ثم رددناه اسفل سافلين» و اگر بخواهند مىتوانند بالا
بروند: وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى
الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ (اعراف/ 176) «و اگر بخواهيم او را
به وسيله آنها بالا مىبريم، اما او به زمين گراييد و از هواى نفس خود پيروى
كرد.»
سؤال:
آيا تعصبات دينى هم مىتواند درمهار عقل موثر باشد؟
پاسخ:
تعصب يعنى غيرت و غيرت براى امر خوب، خوب و براى امر بد، بد است. تعصب دينى، يعنى
غيرت دينى و حضرت امير «كان شديدا فى الدين» بودند؛ ولى در فرهنگ ما، تعصب را بر
امور بد بكار مىبرند. شديد به معناى غليظ نيست، بلكه به معناى صلابت است، يعنى در
مورد دين و ناموس انعطافناپذير است.
سؤال:
از حضرت آدم به عنوان پيامبر نام برده شده است و اين مىرساند كه از ابتدا
پيامبران حضور داشتهاند و علىرغم وسعت نعمت، ما شاهد قرآنى داريم كه نزاع هابيل
و قابيل از همان ابتداء شروع شد.
پاسخ:
اين آيه از آيات معركه آراء است و متشابه است، چون ظاهر آيه يك چيز مىگويد و آنچه
در روايات صحيح است، مىگويند اين مربوط به زمان فترت است. بعد از دوران آدم، يك
فترتى بود، دين مسيح 100 سال بيشتر دوام نداشت و مردم حدود 500 سال در فترت بودند.
دين حضرت موسى 700 يا 800 سال بود از بين رفته بود، بعد حضرت عيسى آمد؛ اما قضيه
هابيل و قابيل، خود آنها مقصرند كه يكى بهترين گوسفند را معرفى كرد و ديگرى
گندمهايى كه مشترى نداشت. منشاء آن سر تملك بيشتر نبود و علاوه قصه هابيل و قابيل
مىخواهد انسان را براى هميشه نشان دهد كه اين نمايانگر انسانها در طول تاريخ
است.