بحثى
راكه در سال پيامبر اعظم صلى الله عليه و آله و سلم مطرح مىكنيم و اميدواريم با
همكارى دوستان و طرح سؤال و جواب پخته شود، تحت عنوان «رسالت انبيا از ديدگاه قرآن
و نهج البلاغه» است.
ابتدا
اصل مسأله رسالت را مطرح مىكنيم تا مقدمه بحث رسالت خاتم الانبيا صلى الله عليه و
آله و سلم باشد، اما چيزى كه از آن غفلت مىشود، اين است كه براى شناخت پيغمبر به
خود قرآن كمتر مراجعه مىشود؛ يعنى، اگر آياتى كه صرفا در شؤون نبوت و شناخت
پيامبران و به ويژه پيامبر اسلام است، بررسى شود، تمام ابعاد قضيه را براى ما شرح
و بسط مىدهد. قرآن كتاب عجيبى است، مباحثى كه در قرآن مطرح است، كامل است؛ يعنى
حتى براى فهم اين مسأله نيازى به خارج از قرآن نيست.
بحث
انسانشناسى در قرآن در نوع خود منحصر بهفرد است. هيچ كتابى، اسلامى يا غير
اسلامى، فلسفى يا غير فلسفى، درباره «چيستى انسان» مانند قرآن سراغ نداريم. جواب
ما هو الانسان؟ را قرآن به طور كامل پاسخ داده كه انسان چيست. تمام ابعاد انسان را
شرح و بسط داده است. اين تفسيرى كه قرآن از انسان مطرح كرده است، جاى ديگر پيدا
نمىشود. ساير موازينى كه جنبههاى معرفتشناسى دارد نيز همينگونه است؛ مسآله
شناخت خيلى مهم است. در واقع، فلسفه ايجاد «فلسفه» يك دسته سؤالاتى درباره شناخت
بوده است. بشر دنبال اين مسأله رفت. چند چرا بيشتر نيست و فلسفه در ضمن چند هزار
سال به اينجا رسيده كه امروز هست.
بنابراين
«فلسفه» علمى شريف است، چون درباره شناخت است. انسانيت انسان، به شناخت اوست.
وعجيب اين است كه جواب تمام اين چيزهايى كه در فلسفه چند هزار ساله مطرح است، در
قرآن وجود دارد؛ بنابراين، قرآن به تعبير حضرت باقر عليه السلام گنجينهاى از علم
است؛ منتهى اين گنج را بايد كشف نماييم. قرآن كريم درباره رسالت انبيا و فلسفه
رسالت انبيا بحث كرده است. همان ابتدا كه خداوند انسان را از بهشت بيرون راند و او
را عريان بر زمين رها كرد، حتى دو قطعه پارچهاى را كه به عنوان ساتر او بود، از
وى گرفت. خداوند هر موجودى را كه آفريده است، او را مسلح و مجهز كرده است، همه چيز
را براى او فراهم نموده است،