______________________________ (12) احابيش به گروهى از مردم ساكن در مكه اطلاق شده است. در نسب اين شاخه
اختلاف وجود دارد؛ چنانچه برخى آنها را خاندانهاى بنو المصطلق، الحياء بن سعد بن
عمرو، و بنو الهون بن خزيمة دانستهاند. عدهاى ديگر، آنان را شاخهاى از قبيلهى
قريش برشمردهاند. گروهى ديگر، آنها را از تبار كنانة بن خزيمة به حساب مىآورند.
(عمر بن رضا كحاله، 1414 ه-. ق، صص 6- 5) فيروزآبادى در وجه تسميهى احابيش به اين
نام مىگويد:" وحبشي، بالضم: جبل بأسفل مكة، ومنه: أحابيش قريش، لأنهم
تحالفوا بالله إنهم ليد على غيرهم ما سجا ليل و وضح نهار و ما رسا حبشي": و
حبشى بضم، اسم كوهى است كه در پايين مكه قرار دارد و احابيش قريش از همين نام
گرفته شده است، زيرا آنان به خدا سوگند ياد كردند كه همواره در برابر دشمن متحد
باشند مادامى كه شب آرام و روز روشن و كوه حبشى استوار است. (فيروزآبادى، 1426 ه-.
ق، ج 2، ص 267).
(13)
اين روايت حكيم بن حزام، بيانگر اين نكته است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
و سلم تحنّثى را كه دردوران جاهليت رواج داشته به عنوان سنتى نيكو تأييد كردهاند
و از اين حيث روايت بسيار مهمى در زمينه تحنّث است.
(14) از
اين روايت مىتوان فهميد كه تحنّث در زمان جاهليت معناى وسيعترى داشته است و صرفا
به معناى گوشه نشينى نبوده است.
(15)
آيه 177 سوره بقره صحيح مىباشد.
(16)
همانگونه كه مشهود است؛ كيستر، در جهت ابهام زدايى از اصطلاح تحنّث كوشيده است تا
روايات مختلف در اينباره را گردآورى كرده و از اين رهگذر، به معناى صحيح از اين
اصطلاح دست يابد؛ حال آنكه بايد گفت يكى از عوامل گنگ بودن اصطلاح تحنث، همين
روايات موقوفى هستند كه راويان آنها به دليل عدم درك كافى از زندگانى پيش از بعثت
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم به صورت هاى مختلف برساخته و يا تفسير
كردهاند.
( Calder
،
1988،P .432 -932 )
از
خود رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم سخنى دربارهى تحنّثهاى ايشان در حِراء
به دست ما نرسيده است، اما روايتى از اميرالمؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه
آمده كه به اين مطلب اشاره دارد. امام على عليه السلام در اين روايت كه بخشى از
خطبهى قاصعه است، مىفرمايند: