مطلب ديگر،
اين است كه بسيارى از تأويلات كه از ائمه عليهم السلام رسيده است، اگر امام نفرموده
بود هرگز ما به آن راه نداشتيم؛ اين را قبول داريم. مثلًا در مجلس متوكل كه آن دزد
را آوردند و اختلاف شد براى قطع يد، خوب يك كسى گفت از شانه، يكى گفت از آرنج، يكى
گفت از ... هر كس يك چيزى گفت. متوكل رو كرد به حضرت جواد عليه السلام كه شما چه
مىفرماييد؟ حضرت فرمود: از اصابع؛ يعنى بيخ انگشتان. آنها همه اعتراض كردند كه
اين چه حرفى است كه مىزنيد؟ حضرت فرمودند: خداوند فرموده: وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ (جن/ 18) و اين كف دست چون محل سجده است از آن
خدا بوده و مال دزد نيست، چيزى كه مال دزد است انگشتانش است؛ پس تنها انگشتان را
ببريد. همه پذيرفتند و قبول كردند. حضرت، حكم «قطع اليد من الاصابع» را از اين آيه
استفاده كرد؛ اين برداشت با كدام يك از معيارهايى كه ما مىگوييم مىسازد؟ ما همين
را هم توجيه داريم نه اينكه نداشته باشيم.
نكته
مهم اين است كه همين كارهايى كه ائمه عليهم السلام كردند، اگر ما كمى دقت كنيم،
مىشود اينگونه استفادهها را از آيات كرد؛ مثلًا همين آيه را كه ظاهرا معنايش را
نمىتوانيم بفهميم نيز، غير ممكن نيست. به اين بيان كه مساجد سه معنا دارد: 1- به
معناى محلهاى عبادت «و ان المساجد لله» يعنى معابد و در معابد حق نداريد شما غير
از خدا را بخوانيد. 2- اين گونه هم معنا شده است كه «أن المساجد لله»، يعنى خود
عبادت براى خداست، به معناى سجود است و اسم مصدر شده است؛ در معناى اول اسم مكان
است، اين مىشود اسم مصدر يعنى «و أنالسجود لله» پس حق سجده به غير نداريد. 3-
معناى سومى كه اينجا حضرت جواد عليه السلام گرفته است به مواضع سجود يا «ما يسجدُ
به» است. حالا اين كارى كه حضرت عليه السلام انجام داده است، از باب استعمال لفظ
در اكثر از معناست كه به قول استاد بزرگوارمان ميرزا باقر زنجانى از اساتيد بزرگ
در نجف اشرف بودند ايشان مىفرمود: استعمال لفظ در اكثر از معنا متعارف نيست! نه
اينكه ممكن نيست. اين كار براى من و تو امكان ندارد، چون محدوديت ذهنى داريم، ولى
اين كار در قرآن ممكن است، چون متكلم به اين كلام، محدوديت ذهنى نداشته و مىتواند
در آنِ واحد به همه جوانب توجه داشته باشد، وَ ما يَعْلَمُ
تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ (آلعمران/
7) اينجا نوبت راسخون فى العلم است كه بيايند اين مرادات الهى را كشف كنند. پس
اين گونه روايات نقض نظريه نيست، اينها خودش هر كدام حساب خاصى دارد؛