ماهيت و
اقسام آن صفحاتى از كتاب اصول خود را به آن اختصاص داده است. گرچه ايشان از
نامگذارى اين بخش به دلالت سياقى هم پرهيز كرده است، ولى در متن كتاب، علاقه خود
را به اين عنوان نشان داده است، ايشان در اينباره مىگويد: شايسته است اين گونه
دلالتها را دلالت سياقى نامگذارى نماييم. همانگونه كه ديدهايم برخى از بزرگان
اين اصطلاح را به كار بردهاند.[1] (مظفر،
بىتا ص 121) ايشان علت نامگذارى اين دلالتها را به دلالت سياقى اينگونه ذكر
كردهاند: زيرا همانا سياق كلام دلالت مىكند بر معناى مفرد يا مركب و يا لفظى كه
در كلام مقدر است. (همان)
پرسشى
كه در اينجا مطرح مىشود، اين است كه چه چيزى باعث شده تا مرحوم مظفر، دلالت
سياقى را تحت عنوان مستقلّى بحث و بررسى نمايد؟ ايشان در اينباره مىنويسد:
گفته
شد كه همانا مفهوم عبارت است از مدلول جمله كه با منطوق داراى ارتباط و ملازمه به
معناى اخص است و در مقابل آن منطوق قرار دارد كه عبارت است از: مدلول و معناى خودِ
لفظ و آن هم به دلالت مطابقى؛ اما گونههاى ديگرى از دلالت هستند كه نه در دلالت مفهومى
مىگنجند و نه در دلالت منطوقى، مثل دلالت كلام بر لفظ مفرد يا معناى مفردى كه در
كلام ذكر نشده است، ولى ملازمه با كلام دارد و يا كلام بر مفادى دلالت دارد كه
لازمه منطوق است، اما به نحو لزوم بين غير اخص. همه اينگونه دلالتها نه مفهومى
هستند و نه منطوقى، پس اينگونه دلالتها چه ناميده شوند؟[2]
(همان، ص 121)
خارج
بودن دلالت سياقى از تحت عناوينى مانند دلالت مفهومى و دلالت منطوقى، باعث
[1] . الانسب ان نسمى مثل هذه الدلالة- على وجه
العموم-( الدلالة السياقية) كما رأينا- يجرى هذا التعبير فى لسان جملة من
الاساطين.
[2] . قد تقدم ان المفهوم، هو مدلول الجملة التركيبية
اللازمة للمنطوق لزوماً بيناً بالمعنى الاخص و يقابله( المنطوق) الذى هو مدلول ذات
اللفظ بالدلالة المطابقية و لكن يبقى هناك من المدلولات ما لا يدخل فى المفهوم و
لا فى المنطوق اصطلاحاً كما اذا دلّ الكلام بالدلالة الالتزامية[ المقصود من
الدلاله الالتزاميه ما يعم الدلالة التضمنية باصطلاح المناطقة باعتبار رجوع
الدلالة التضمنية الى الالتزامية لانّها لا تتم الّا حيث يكون معنى الجزء لازماً
للكل فتكون الدلالة من ناحية الملازمة بينهما، على لفظ مفرد او معنى مفرد ليس
مذكوراً فى المنطوق صريحاً او اذا دلّ الكلام على مفاد جملة لازمة للمنطوق الّا
انّ اللزوم ليس على نحو اللزوم البين بالمعنى الاخص فانّ هذه كلها لا تسمى مفهوماً
ولا منطوقاً، اذن ماذا تسمّى هذه الدلالة فى هذه المقامات؟