آيتالله
معرفت معتقد است كه تفسيرهاى صحابه پنج ويژگى دارد كه در تفسيرهاى متأخران يافت
نمىشود:
1-
سادگى و بىپيرايگى: تفسير آنان در حدى بود كه براى حل مشكل يا برطرف ساختن ابهام،
يا عباراتى كوتاه و بيانى رسا و در غايت ايجاز بيان مىشد. مثلًا اگر از يكى از
آنان سؤال مىشد معناى غَيْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ
(مائده/ 3) چيست، فوراً جواب مىداد: «گناه نكنيد» بدون اينكه به بيان اشتقاق
واژهها بپردازد و يا نيازى به بيان شاهد يا دليل و امثال آن داشته باشد.
2-
سلامت و پيراستگى از جدل و اختلاف: در آن زمان، مبنا و جهتگيرى و استناد در بيان
معناى آيه يكى بود، چون اختلافى در مبانى نظرى يا تباين در جهتگيرى و يا تضاد در
استناد وجود نداشت و همه، هدف، نظر و جهتگيرى واحدى داشتند. تفسير در اين دوره از
چارچوب نقل حديث فراتر نرفته بود، بلكه شاخهاى از حديث به شمار مىرفت.
3-
پيراستگى از تفسير به رأى: از آنجا كه استبداد به رأى، كار ناشى از تعصبى كور و
خدعهگونه بود، از اين رو چهرههاى برجسته از آن مبرّا بودند.
4-
پاك بودن از اساطير و افسانهها مانند اسرائيليات: اين نوع افسانهها در مجامع
اسلامى اصيل جايى و راه نفوذى نداشت، چون آن زمان، عصر مقابله با نيرنگهاى
اسرائيلى بود، هرچند اين رويه پس از مدتى دگرگون شد.
5-
قاطعيت و خالى بودن از شك و ترديد: چون در آن زمان مستند تفاسير واضح و صريح بود و
ابزار روشن كننده مراد آيه فراوان بود و دلايلى كه براى تفسير آيه اقامه مىشد به
خوبى آشكار مىنمود، از اين جهت تفاسير صحابه شفاف و به دور از شك و ترديد صورت
مىگرفت. (معرفت، 1380، ج 1، ص 293)