در نگاه اول
عجيب مىنمايد؛ (الكلينى، الكافى، ج 1، ص 351) اما با توجه به شواهد سنى بودن مؤلف
كه بدان اشاره رفت جاى شگفتى نيست.
نتيجهگيرى
از
مقايسه و بررسى آيات و سور مختلف در تفسير الواضح با چند تفسير روايى كهن، صحت
گفتار مؤلف، يعنى عبدالله بن مبارك دينورى، در مقدمه نسخه خطى لايدن مبنى بر
اينكه اين تفسير از منابع و مآخذ مختلف جمعآورى و براى اهل علم خلاصه شده است،
مشخص گرديد. همچنين معلوم شد، در اين اثر، آموزههاى تفسيرى ابنعباس نقش اساسى
دارد. اقوال تفسيرى ساير مفسران از صحابه و تابعان و حتى مفسران متأخرتر در برخى
موارد در كنار آراى تفسيرى ابنعباس و در برخى موارد كه قولى از ابنعباس وجود
ندارد، به طور مستقل، بدون هيچگونه ترجيح و تمايزى آورده شده است. به علت حذف سند
تشخيص آراى تفسيرى ابنعباس از ساير مفسران، جز با مقايسه الواضح با ساير تفاسير
مأثور كهن امكان پذير نيست.
نكته
بسيار مهم ديگر كه توجه بدان ضرورى است، اين است كه در سدههاى نخستين برخى افراد،
هم راوى تفسير مراجع كهنتر بودند و هم خود صاحب تفسير بودند. مثلًا مجاهد يا كلبى
هم راوى تفسير ابنعباس هستند و هم خود به عنوان مفسر شناخته شدهاند. در آثار
بعدى در اغلب موارد تمايز دقيق ميان آراى اين افراد با ابنعباس صورت نگرفته است.
موارد متعدد شباهت الواضح با تفسير مجاهد يا روايات تفسيرى كلبى در تفسير
عبدالرزاق، در بسيارى موارد مىتواند حاكى از اين باشد كه متن روايت، از تعاليم
تفسيرى ابنعباس بوده است كه بوسيله راويان تفسير وى به نسلهاى بعدى رسيده است.
از
سوى ديگر بررسى متن تفسير نشان مىدهد كه جنبههاى گوناگونى كه در تفسير قرآن
اهميت دارد، در اين تفسير در نهايت ايجاز و اختصار بيان شده است؛ اين ويژگى با
آنچه كه مؤلف در مقدمه آورده است كاملا مطابقت دارد. اين اختصار و ايجاز در حدى
است كه در برخى موارد باعث ابهام مىشود؛ و بهرغم آنچه آيتالله معرفت گفتهاند،
اين تفسير ترجمهاى كوتاه كه براى همه قابل فهم باشد (معرفت، پيشين، ج 1، ص 256)
نيست، بلكه همانطور كه دينورى گفته، اين تفسير براى «اهل علم» خلاصه شده است و در
واقع فهم صحيح آن منوط به آگاهىهاى زياد خواننده است تا بتواند از اشارتهايى كه
در اين كتاب آمده، به اصل مطلب پى ببرد.