به ظهر آيه
نسبت كبرى به صغرى باشد. مثلًا «ايها المشركون ان شككتم فى امر الرساله فارجعوا
الى اليهود» اين ظاهر آيه است. «لأنّه» يعنى كبرى؛ شما منطق خواندهايد، وقتى
«لأنّه» مىآورند، آن كبرى است. «لأنّه على كل جاهل ان يراجع الى العالم فى ما لا
يعلم» پس رابطه بطن با ظهر روشن شد و بطن به دست آمده قابل قبول است. از اينرو هر
چيزى را نمىشود بطن ناميد! بطن بايد به گونهاى باشد كه وقتى از درون آيه استخراج
شد، به شكل يك كبراى كلى درآيد كه مورد نزول آيه يكى از مصاديقش باشد. اگر
اينگونه بود، كار را درست انجام دادهاى و اگر نبود، در كار قدرى خلل وجود دارد.
ناقد
اول: علىاكبر رشاد
آيتالله
معرفت صاحبنظر در يك حوزه بسيار با اهميت از نظر مسلمانها خصوصاً شيعه است.
استاد ارجمند آيتالله معرفت حقيقتا در اين عصر و در حوزه شيعه كه گاه متهم به
كمكارى و گاه متهم به مواضع خطاست، نخل شيعه هستند و با آثار علمى ارزشمندى كه
ارائه دادهاند به ويژه اثر جاويدان و بسيار پربركتشان، شيعه را در حوزه علوم
قرآنى روسفيد كردهاند. من شخصاً از مصاحبت با ايشان كه طى چند سال توفيقش حاصل
بوده در جلسات گروه قرآنپژوهى پژوهشگاه و مساعدتهاى علمى ايشان در هدايت و
تحقيقات پژوهشگاه و مهمتر از همه در هدايت امور دانشنامه قرآنشناسى به خود
مىبالم و مباهات مىكنم كه با مرد علم و فكر و معرفتى، (اسماً، مسمى، صورتاً و
سيرتاً) همراه، همكار، همدل هستم. البته اينكه تعبير به همكار مىكنم مىخواهم
خودم را يك قدرى به اصطلاح عاميانهاش بالا بكشم و بگويم كه ما با ايشان همكار
هستيم وگرنه هرگز اصلًا شايسته اطلاق عنوان همكارى را نداريم و در محضر ايشان تلمذ
مىكنيم و بهره علمى مىبريم.
اين
جلسه براى ما طلبهها كه اگر يك مقاله كوتاه هم نوشته باشيم و كسى برخلاف آن نظر
بدهد، نمىتوانيم تحمل كنيم، درسآموز است و براى دانشجويان و دانشگاهيان هم اين
درسآموز است كه ببينند حوزه در آزادانديشى و حريت علمى، تواضع علمى، اخلاق علمى،
منطق بحث پيشرو است. اگر چنين حادثهاى بنا باشد در دانشگاه اتفاق بيافتد، ممكن
است بسيار دشوار باشد، من نمىخواهم بگويم كه ... همه مىدانند كه من به شدت به
دانشگاه خوشبين هستم و جانبدار دانشگاهيان اين عصر هستم كه بسيار متدين هستند؛
اما بحمدالله روح حريت و اخلاق علمى در حوزهها زندهتر است؛ اين جلسه شاهد
برجستهاى است بر اين ادعا كه دنيا