آنجا كه در
باب احكام صحبت مىكند، شما مثل آن را نمىتوانيد بياوريد، آنجا كه در باب معارف
صحبت مىكند، شما مثلش را نمىتوانيد بياوريد، آنجا كه از اخلاق، آداب و
داستانهاى انبياء و امتهاى گذشته سخن مىگويد، شما نمىتوانيد مثل آن را
بياوريد؛ به ديگر سخن، هر يك از اين آيات غرض خاصى در تحدّى دارند.
4-
قرآن كريم، معجزه بودنش در تمام جهات است و شامل همگان (انس و جنّ) مىشود و اگر
تحدّى قرآن، فقط شامل فصاحت و بلاغت بود، در اين صورت غيرعرب را شامل نمىشد و حال
آنكه تحدّى قرآن (انس و جنّ) را در بر مىگيرد.
5-
دربارهى آيهى (23 و 24 سوره بقره)[1] علّامه
نكات نغزى دارند، ايشان مرجع ضمير (ه) در «مِثلِه» را مادر «ممّا نزَّلنا»
مىداند، يعنى يك سورهاى مثل قرآن بياوريد. همچنين «مرجع» اين ضمير را (عبد) هم
مىداند، يعنى از مثل چنين شخصى، چنين قرآنى را بياوريد؛ اين اشاره به دو جهت
اعجاز است: يكى اينكه هيچ كس نمىتواند يك سوره مثل قرآن بياورد و ديگر اينكه
توجه داشته باشيد كه اين شخص كه درس نخوانده، چنين كلامى را آورده است و اين بهتر
نشان مىدهد كه كلام، كلام خداست. (طباطبايى، 1417، ج 1، ص 60 و 59 و ج 10، 66- 62
و مصباح يزدى، 1389، ص 123- 120) آيتالله معرفت (ره) ترتيب تحدّى قرآن كريم را از
مجموع (كل) به ده سوره و آنگاه يك سوره يادسپارى مىكنند و بر اين باورند كه آيه
24 سورهى مباركه بقره و آيه 88 سوره مباركه اسراء علاوه بر تحدّى، متضمن «اخبار
غيبى» نيز مىباشند، زيرا در اين دو آيه به صراحت به ناتوانى أبدى انسان بر
هماوردى با قرآن اشاره شده است؛ ايشان تأكيد دارند كه جرأت و شهامت قرآن در بيان
ناتوانى بشر در مقابله با قرآن، بزرگترين دليل اعجاز قرآن است. (معرفت، 1378 ص
369) وى همچنين مىگويد: مىبينيم كه در تمام آيات تحدّى خطابها عام است، يعنى
شامل عرب و غيرعرب است و براى تمام ادوار تاريخ از زمان نزول قرآن تا أبد و نيز
آوردن مثل قرآن از تمام جهات لفظى و معنوى است، زيرا منظور از تحدّى طلبى، آوردن
كلامى است كه از نظر معنويت، جايگاه ارجمندى داشته باشد و در والاترين درجه فصاحت
و بلاغت باشد، نه اينكه كلامى همانند آن آورده شود كه اينكار چيزى جز تقليد
نيست، همانند كار مسيلمه كذّاب و امثال آنكه در معارضهى با قرآن انجام