عقايد و
رسوم ناپسند روبهرو بود؛ انسانهايى كه بر آداب و رسوم خود تعصب نشان مىدادند.
اگر پيامبر آيين خود را يك باره بر مردم عرضه مىكرد، چه بسا مردم برنمىتابيدند و
كسى به آن نمىگرويد. بنابراين، بسيارى از احكام اسلامى در همان آغاز بعثت پيامبر
تشريع نشد، بلكه پس از سپرى شدن مدتى و پديد آمدن شرايط لازم، احكام ابلاغ گرديد.
حجاب نمونهاى از اين دست احكام است. نخستين بار، حجاب در مدينه و در سال پنجم پس
از هجرت تشريع شد. (بلاذرى، 1417، ج 1، ص 465) اين به معناى آن نيست كه پيامبر صلى
الله عليه و آله و سلم از آغاز رسالت تا سال پنجم پس از هجرت، نسبت به مسأله حجاب
بىتفاوت باشد. حضرت رسول در طول اين مدت با ترغيب و تشويق و فعاليتهاى فرهنگى،
زمينه اجرايى شدن اين حكم را فراهم مىساخت. (عاملى، 1415، ج 6، ص 65) تشويقها و
توجيههاى پيامبر موجب شد كه نفوس مردم آماده دريافت اين حكم الهى شود و پس از
تشريع، آن را پذيرا باشد.
بر
اين اساس، پيامبر شريعت را به تدريج عرضه كرد و دست مردم فرورفته در جهل را گرفت و
گامبهگام پيش رفت تا انسان جاهل و جهل پسند را به قله كمال نزديك ساخت. اين روش
سبب شد كه اسلام با سرعتى باور نكردنى در دل مردم جا باز كند و با نسخ فرهنگ
جاهلى، تمدنى مترقى را جايگزين آن سازد. خداوند در قرآن نيز برخى از احكام را به
صورت تدريجى تشريع كرد و بدينگونه با زمينهسازى، پايههاى رسوم جاهلى را سست
ساخت و بنيان آن را فروپاشيد. در اين روش، شارع حكيم احكام را مرحله به مرحله
تشريع كرد تا به مقصود نهايى خود رسيد. گاه اين فرايند اقتضامىكرد كه شارع در
نخستين گامها، با برخى از آداب و قوانين حاكم بر جامعه همراهى كند و درمراحل بعد،
با مقدمهچينى، آن را منسوخ سازد.
«نسخ
تدريجى» كه از نوآورىهاى آيتاللّه معرفت در بحث نسخ است، به اين روش تشريع احكام
اشاره دارد. ايشان در اين زمينه مىنويسد: «نسخ تدريجى، گونهاى نسخ است كه حكم
پيشين به صراحت و در آغاز كار، نسخ نمىشود، بلكه با مقدمه چينى اسباب زمينهساز،
حكمى نسخ مىشود. اينگونه نسخ در مواردى است كه مصلحت، اقتضاى اقرار نسبت به
قوانين حاكم برزندگى مردم مىكند؛ به گونهاى كه بركندن ريشههاى آن آسان نيست،
مگر آن كه با زمينهسازىهايى، شأن آن آداب و قوانين از بين برود و پايههاى آن
لرزان شود تا در نهايت، خودبهخود فرو پاشد.» (معرفت، 1388، ج 2، ص 286) ثمره اين
همراهى و نرمى در تشريع احكام،