است كه در
قرآن كريم با نام «انفاق در راه خدا» از آن ياد شده است. اين وجوب تا هنگامى است
كه دولت نياز مالى داشته باشد. پس از تشريع خمس و زكات، نيازهاى مالى دولت اسلامى
برطرف شد، از اين رو اين تكليف برداشته شد، اما اگر دولت به هر دليل، نياز مالى
پيدا كرد، اين تكليف واجب مىشود. (معرفت، 1388، ج 2، ص 285) تشخيص اينگونه احكام
و درك مصالح و مقتضيات زمان، به استنباط احكام متناسب و روزآمدى آن مىانجامد.
البته اين روزآمدى و دگرگونى در احكام، درونساختارى است؛ يعنى شارع حكيم آن را
پيشبينى كرده است و دستيابى بدان را در اختيار مجتهد قرار داده است.
اينك،
به نمونهاى از تشريع احكام متناسب با مقتضيات زمان اشاره مىشود. قدرت نظامى
مسلمانان هميشه در يك وضعيت نيست. گاه مسلمانان شرايط جنگى مساعدى ندارند و در
زمانى، از نيروى نظامى قوى برخوردارند. شارع حكيم با آگاهى از اين حقيقت، دوگونه
حكم وضع كرده است. هنگامى كه مسلمانان ضعيف بودند، رويارويى با كفار به مصلحت آنان
نبود. از اين رو مأمور به گذشت و مدارا با كفار شدند. آيات گذشت از مشركان كه در
دوران ضعف مسلمانان در مكه و اوايل دوران مدنى نازل شد، از اين قبيل احكام است.
خداوند در سوره جاثيه، شصت و پنجمين سوره مكى، به پيامبر چنين دستور مىدهد: «به
كسانى كه ايمان آوردهاند، بگو: از كسانى كه به ايام اللّه اميد ندارند، درگذرند.»[1]
همچنين به مسلمانان مدينه دستور داده شد كه نسبت به يهوديان شهر، گذشت پيشه كنند:
«عفو كنيد و درگذريد تا خدا فرمان خويش را بياورد كه خدا بر هر كار تواناست.»[2]
هنگامى كه مسلمانان قدرتمند شدند و پايههاى حكومت پيامبر مستحكم گرديد، خداوند
اجازه جنگ را صادر كرد: «به كسانى كه جنگ بر آنان تحميل شده، رخصت [جهاد] داده شده
است؛ چراكه مورد ظلم قرار گرفتهاند.»[3]
در
آيات ديگرى كه همگى از آيات مدنى است- دستور مبارزه ومقابله با كفار نازل شد؛ از
جمله: «اى پيامبر، مؤمنان را به جهاد برانگيز»؛ «مشركان را هر كجا يافتيد، بكشيد و
آنان را