4. جابهجا
كردن، براى نمونه گفته مىشود: تناسخُ المواريث؛ يعنى انتقال و جابهجايى ميراث از
گروهى به گروهى ديگر. (فراهيدى، 1405، ج 4، ص 201؛ لسان العرب، ج 3، ص 61؛ معجم
مقاييس اللغه، ج 5، ص 424)
بر
اين اساس، در معناى لغوى نسخ، صِرف جابهجايى، تغيير، برداشته شدن و جايگزينى لحاظ
شده است؛ بى آنكه شرايط خاصى چون عدم امكان جمع بين ناسخ ومنسوخ، تنافى كلى ناسخ
و منسوخ (در برابر تنافى جزئى) و زمانمند نبودن منسوخ در آن دخيل باشد.
اصطلاح
نسخ نزد اهل بيت و معاصران نزول
نسخ
در نظر اهل بيت، صحابه ومفسران عصر نزول، مفهومى فراگير داشت و هرگونه تغيير و
دگرگونى در حكم منسوخ را شامل مىشد كه به نمونههايى از آن اشاره مىشود.
مجاهد
(متوفاى 104 ق) از مفسران عصر تابعان، در تفسير آيه 106 سوره بقره، روايتى در شرح
معناى نسخ آورده است. در اين روايت- كه از شاگردان ابن مسعود نقل شده است- نسخ به
تبديل حكم وثبات خط و معنا، تعريف شده است. (مخزومى، بى تا ج 1، ص 85)
مقاتل
بن سليمان (متوفاى 150 ق) نيز كه از مفسران نامى پس از دوره تابعان است، نسخ را به
معناى تبديل دانسته است. (مقاتل بن سليمان، 1424، ج 1، ص 70)
امام
صادق عليه السلام نسخ را چنين تعريف مىكند: «ناسخ، آن حكم ثابتى است كه بدان عمل
مىشود و منسوخ، حكمى است كه بدان عمل مىشده، سپس حكمى آمده كه آن را تغيير داده
است.» (عياشى، بى تا ج 1، ص 11 و 12) مسعدة بن صدقه درباره ناسخ ومنسوخ از امام
صادق عليه السلام سؤال مىكند حضرت مىگويد: «ناسخ، حكم ثابت و استوار است ومنسوخ،
حكمى است كه سپرى شده باشد.» (همان)
امام
حسن عسكرى نيز به نقل از امام رضا عليه السلام نسخ را به «برداشته شدن حكم» معنا
كرده است. (ابوالحسن، 1409، ص 491)
بررسى
كاربرد اين اصطلاح در جداسازى آيات ناسخ از منسوخ، مفهوم آن را روشنتر مىسازد؛
براى نمونه در مورد آيات حد زناكار، نخستين حكم قرآن درباره زن زناكار، حبس ابد
بود. سپس آيهاى ديگر نازل شد و حكم اين آيت را تغيير داد. خداوند مىفرمايد:
الزَّانِيَةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ
(نور/ 2) «به هرزن زناكار و مرد زناكار صد تازيانه بزنيد.» در