جمع
و گردآورى قرآن يكى از بحث برانگيزترين موضوعات در مباحث علوم قرآن و تاريخ قرآن
است. دانشمندان مسلمان و اسلام شناسان غربى ديدگاههاى بسيار متفاوتى درباره جمع
قرآن اختيار كردهاند. دانشمندان مسلمان نيز بر اساس روايات و احاديث نظرگاههاى
مختلفى نسبت به جمع قرآن اتخاذ كردهاند. برخى از آنان مانند سيد مرتضى (سيد
مرتضى، رساله طرابليسات، به نقل از الطبرسى، 1403، ج 1، ص 15) و علامّه خويى
(الموسوى الخويى، 1401، ص 257) به جمع قرآن در زمان پيامبر اسلام قائل شدهاند. در
مقابل، برخى ديگر مانند طبرسى (الطبرسى، 1403، ج 1، ص 15)، ابوعبدالله زنجانى
(الزنجانى، 1387، صص 3- 22) و علامه طباطبايى (طباطبايى، 1373، ص 131) جمع قرآن را
مربوط به زمان پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم دانستهاند.
هارالد
موتسكى اختلاف نظر در ميان محققان غربى درباره جمع قرآن را بدينگونه بيان مىكند:
چهار محقق اصلى غربى كه در قرن بيستم اين مسأله را مورد پژوهش قرار دادند، چهار
ديدگاه كاملًا متفاوت درباب تاريخ جمع رسمى قرآن ابراز داشتند: شوالى(Schwally) جمع را به دوران عثمان خليفه سوم، مينگانا(Mingana) به دوره خلافت عبدالملك در پايان قرن نخست
هجرى، ونزبرو(Wansbrough) آن را به آغاز قرن سوم و برتن(Burton) آن را به زمان حيات پيامبر نسبت داد.(Motzki
1002 p 21)
مهمترين
عامل اختلاف در ميان محققان و پژوهشگرانى كه درباره جمع قرآن بحث و كاوش كردهاند،
غفلت از لزوم اتخاذ رهيافت مشخّص و معيّن به اين مسأله بوده است. رهيافتها به
عنوان طريقى براى نزديك شدن به مسأله، شيوهاى براى به دام انداختن فرضيه و صيد
نظريه و راهى براى انتخاب ادلّه و شواهد مناسب براى حلّ مسأله به كار مىروند. با
رويكرد روش شناسانه، يعنى با بررسى و كاوش در نحوه طرح مباحث، نظريّات موافق و مخالف،
ادلّه و شواهد و نقدها و پاسخهاى اين محققان و پژوهشگران مىتوان رهيافتهاى آنان
به مسأله جمع قرآن را استخراج كرد.
رهيافتها
به مسأله جمع قرآن را، به لحاظ مراجعه به متون دينى (كتاب و سنت) براى مفهوم سازى،
توصيف، تبيين و توجيه مىتوان به رهيافتهاى درون دينى و برون دينى تقسيم كرد.
ملاك در اطلاق دروندينى و بروندينى در اينجا «متون دينى»، يعنى كتاب و سنّت
است. رهيافتهاى درون دينى به مسأله جمع قرآن را مىتوان به رهيافت روايى و
رهيافت