نكته: البته
از روايت دوم در اينكه در زمان عثمان جمعآورى صورت گرفته باشد ظهورى به نظر
نمىرسد. فقط در ذيل روايت مىگويد كه آيهاى از سوره احزاب گم شده بود و اين
هيچگونه ظهورى در جمع در زمان عثمان ندارد. بلكه با توجه به صدر همين روايت و
روايت 1 چنين ظهورى خلاف ظاهر اين روايت است- چون صدر اين روايت مىگويد: از روى
نسخه حفصه نسخه بردارى مىكردند و اين آيه را گم كردهاند؛ و روايت او از خود زيد
نيز خلاف اين ظهور را ثابت مىكند. به نظر مىرسد خارجه ابن زيد در نقل اين خبر
اشتباه كرده است.
2-
تناقض درونى دوم: آيا چيزى از آيات قرآن مانده بود كه تا زمان عثمان جمع نشده
باشد؟ آيتالله خويى مىگويند: ظاهر بسيارى از روايات، بلكه تصريح آنها اين است
كه چيزى باقى نمانده بود، اما صراحت روايت دوم اين است كه برخى آيات تا زمان عثمان
جمعآورى نشده بود.[1]
نكته:
به نظر مىرسد اين تناقض تقريباً با تناقض قبلى يكى است و در مورد تناقض قبلى
گفتيم كه چنين چيزى (جمع در زمان عثمان) از روايت دوم استفاده نمىشود؛ روايت دوم
بيانگر نسخه بردارى از نسخههاى قبلى است.
3-
تناقض سوم: آيا عثمان چيزى از آنچه قبل از او مدون شده بود، كم كرد؟[2]
آيتالله خويى در بيان اين تناقض مىگويند: ظاهر بسيارى از روايات بلكه صريح آنها
اين است كه عثمان چيزى كم نكرد، اما صريح روايت چهاردهم اين است كه محو كرد چيزى
از آنچه قبلًا مدون بوده و امر كرده به آنچه او محو كرده است.
نكته:
اين برداشت از روايت چهاردهم نيز درست به نظر نمىرسد، زيرا در اينجا (روايت 14)
بحث در اختلاف قرائات است، حتى در خود روايت تصريح دارد كه هرجا اختلاف پيش
مىآمد، جاى آيه مورد اختلاف را خالى مىگذاشتند و به دنبال كسى كه آيه را از
پيامبر تلقى كرده مىفرستادند و آن را تصحيح مىكردند. در متن روايت فقط عبارت
«محوت ما عندى» دارد كه به معناى كم كردن از قرآنهاى مدون قبلى نيست، بلكه به
معناى محو قرآنى است كه
[1] . ظاهر كثير من الروايات، بل صريحها انه لم يبق
شيىءٌ من ذلك و صريح الرواية الثانيه بقاء شيىء من الآيات لم يدون الى زمان
عثمان.