نقاط
قوت دو ديدگاه اصلى رقيب نظريهى روح معنا، يعنى نظريهى اهل ظاهر و نظريهى حقيقت
و مجاز، عبارتاند از: اصالت حقيقت در ديدگاه نخست و نفى معانى محسوس از الفاظ
متشابه در ديدگاه دوم. در عين حال هريك از اين نقاط قوت، نقطهى ضعف ديدگاه ديگر
است به اين معنا كه در نظريهى اهل ظاهر تنزيه خداوند ناديده گرفته مىشود و تنها
عالم محسوس اصالت پيدا مىكند و از سوى ديگر در نظريهى حقيقت و مجاز، اصالت
كاربرد الفاظ در معناى حقيقى ناديده گرفته مىشود و مفسر هر جا در معناى آيهاى
دربماند آن را بر معناى مجازى حمل مىكند. نظريهى روح معنا چونان يك نظريهى
زبانشناسانهى عرفانى- فلسفى از نقاط قوت هر دو ديدگاه استفاده مىكند و در
عينحال از نقاط ضعف هر دو ديدگاه مصون مىماند؛ زيرا طبق اين نظريه نه مانند اهل
ظاهر در وادى تشبيه فرو مىغلتيم و نه مانند صاحبان نظريهى مجاز، به نوعى
مجازگرايى افراطى در تبيين الفاظ متشابه قرآن دچار مىشويم.
از
سوى ديگر، اين نظريه، بهويژه با تقرير فلسفى- عرفانى خاصى كه قاضى سعيد قمى از آن
به دست مىدهد، در صورت تطبيق آن با نظريههاى زبانشناسى جديد، اين حسن را دارد
كه پديدهى زبان را با نگاهى پوزيتيويستى نمىنگرد، بلكه زبان را آينهى هستى
مىانگارد و براى معناى آن روح مشتركى در بين همهى مصاديق در نظر مىگيرد و
موضوعٌ له حقيقى الفاظ را نيز همان مىداند. توجه به اين ساحت از معناى الفاظ،
مىتواند افقى متعالىتر را در برابر ديدگان اينجهانى و ظاهرگرايانهى زبانشناسى
جديد بگشايد.
اين
نظريه به همين دلايل و نيز با توجه به حيات پوياى آن در تاريخ فرهنگ و انديشهى
اسلامى و ايرانى، مىتواند چونان ديدگاهى جدى در تببين و تفسير واژههاى متشابه
قرآن كريم مورد توجه قرار گيرد.