زبان عرب
است كه معاصر او بود و در ميانشان مىزيست. (معرفت، 1383 ش، ج 1، ص 59) آنگاه به
آيات (ابراهيم/ 4)، (دخان/ 58)، (قمر/ 137) و (زمر/ 28) استشهاد جسته است.»
همچنين
به اين روايت از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود: «إنّ الله أنزل
القرآن عَلَى بكلام العرب والمتعارف فى لغتها» (مجلسى، 1403 ق، ج 9، ص 282)
استشهاد نمود است.
وى
در جايى ديگر مىگويد: «قرآن تصريح مىكند: هر پيغمبرى را به زبان خود مردمش
فرستاديم تا اينكه اينها متذكر شوند، عمل كنند، بپذيرند. وَ ما
أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ يعنى هر
پيغمبرى مبعوث شده است تا طبق مقررات همان زبان با مردمش سخن بگويد. دقيقاً
پيغمبران موظف هستند، با مردم همانگونه سخن بگويند كه مقررات آنها اقتضا مىكند
وگرنه نقض غرض است؛ چون اگر بخواهد زبان و مقررات خاص داشته باشد، در آن صورت
لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ (دخان/ 58) نتيجه نمىدهد. پس
پيامبران وظيفه اولىشان اين است كه به زبان قوم و مقررات و اصولى كه در آن جامعه
و محيط حاكم است، آشنايى كامل داشته باشند تا بتوانند مفاهيمى را كه از جانب خدا
آوردهاند، به مردم تفهيم كنند و مردم بفهمند و طبق آن عمل كنند. پس اينكه گفته
شود، زبان دين، زبان خاص است و قابل فهم نيست، بر خلاف تصريح قرآن و حكمت است.
هرگاه كسى سخنى مىگويد، سخن او بر اساس اينكه او عاقل و هوشيار و متوجه است،
معنا مىشود؛ به خصوص آنكه گوينده حكيم باشد؛ زيرا حكيم اين اصول را بهتر و بيشتر
رعايت مىكند؛ چون مىخواهد به هدفش برسد.
بنابراين،
اين سخن كه زبان دين براى همه كس قابل فهم نيست، حرف بسيار غلطى است. زبان دين
زبان عرف عام است. نه فقط اسلام، بلكه همه اديان الهى و همه پيامبران آمدند تا با
مردم به زبان خود آنها سخن بگويند و اگر در روايت آمده است: «انّما يعرف القرآن
من خوطب به» يعنى خود مردم، چون قرآن با كسانى سخن گفته است كه سخن را مىفهمند.
پس زبان دين، زبانى است قابل فهم. معيارى كه براى فهم زبان دين است، همان معيارى
است كه در زبان عرف عام مطرح است، نه به گونه ديگر. (معرفت، گفتگو با آيتالله
معرفت، پژوهشهاى قرآنى، با تلخيص و ويرايش)
ايشان
در ادامه مىگويد: «زبان دين و مخصوصاً زبان قرآن كه بخشى از دين و عمدهترين متن
در ميان نصوص دينى است، زبان عرف عام است. به جهت اينكه اساساً شرايع و اديان و
كتب آسمانى مخاطبشان مردماند. «ما هر پيغمبرى را و هر شريعتى را به زبان همان
ملتش،