نوشته، طرح
نظريات موافقان و مخالفان حجيت روايات تفسيرى در قلمرويى معين است. بنابراين تأكيد
مىشود، اين بررسى در اين مقام نيست كه جايگاه و مرتبه و شأن سنت را نسبت به قرآن
مورد ترديد قرار دهد، يا نقش اهل بيت را در توسعه معرفت اين كتاب انكار كند:[1]
تنها مىخواهد قلمرو موافقت و مخالفت را در استناد به اخبار آحاد تفسيرى نشان دهد
و جايگاه استدلال طرفين را تبيين كند و در نهايت به داورى بنشيند.
جايگاه
گفتمان خبر تفسيرى
در
اين باره چند نكته پيش از ورود در بحث قابل توجه است:
يكم:
بى گمان اخبار آحادى كه در كتابهاى تفسيرى ذكر شدهاند، داراى دسته بندىهاى
بسيارى است و به لحاظ بحث نظرى، داراى مراتب و درجات و نيازمند معيار گيرى است، تا
مشخص شود احاديثى كه به معنايى اشاره دارد، آيا ناظر به بيان يكى از قرائن كلام
است و توضيح حديث، ما را به قرينه ظاهر يا مخفى كلام متوجه مىكند، يا خير؟ اين
احاديث تا چه حدودى است و احاديثى كه به خود متكى هستند و هيچ دلالت متنى بر آن
موافقت ندارند، تا چه حدودى است.[2]
دوم:
كسانى كه در باره جايگاه سنت در تفسير سخن مىگويند، سخن آنان تا چه حد بر واقعيات
روايى مبتنى است، آيا در باره همه شش هزار و دويست و سى و شش آيه روايت تفسيرى
رسيده است، و همه نكات فرازهاى آن را زير پوشش قرار مىدهد و به ويژه آنان كه
[1] 1. نگارنده در مقاله جايگاه اهل بيت درمجله بينات،
شماره 37- 38، به تفصيل دراين باره سخن گفته، و دركتاب قرآن واهل بيت، درنسبت ميان
اين كتاب با اهل بيت ازجنبه هاى مختلف اين موضوع را برسى كرده است، از اين رو براى
تفصيل مى توان به آن منابع رجوع نمود.
[2] 2. روايات تفسيرى را مى توان به دو بخش تفسير ظاهر
و تفسير باطن تقسيم كرد: همچنين روايات تفسير متن را به دو بخش تفسيرمعانى ظاهرى و
باطنى ومصاديق ظاهرى و باطنى تقسيم كرد. ازتعداد روايات، حدود دوازده هزار حديث
تفسيرى كه به طور مستقيم در ذيل آيات در مجامع حديثى نقل شده است، دو هزار و صد و
سى روايت آن به اخبار تطبيق اختصاص دارد كه ناظر به تفسير نيستند. بررسى هاى سندى
نشان مىدهد كه حدود نيمى از آنها مسند نيستند، بلكه به صورت مرسل ومقطوع السند
نقل شده اند. نيز نزديك به يك سوم از اين روايات تطبيق، توسط غاليان نقل شده است.
براى تفصيل بيشتر: ر. ك: مجله علوم حديث، شماره 39، ص 19، مقاله محمدكاظم شاكر:
روايات تفسيرى و رمزنگارى. همچنين درتحليل اين روايات، ر. ك: هاشمى سيد محمود،
بحوث فى علم الاصول، ج 4، ص 285، تقريرات درس اصول شهيد محمد باقر صدر.