responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى    الجزء : 1  صفحة : 47

محمد احمد خلف اللَّه مى‌نويسد:

شيوه بيانى قرآن براساس اعتقادها و پندارهاى عرب است، نه بر اساس حقايق عقلى يا واقعيت‌هاى عينى و عملى؛ بنابراين سخن قرآن درباره جن، عقيده مشركان درباره آنها و اين‌كه آنان به آسمان رفته، به خبرهاى غيبى گوش مى‌دهند، سپس به زمين آمده، اين خبرها را براى كاهنان مى‌گويند و كاهنان نيز ادعا مى‌كنند كه از خبرهاى غيبى و اسرار جهان آگاهند، همه، براساس ديدگاه‌هاى عرب است.

در تفسير فخر رازى در ذيل آيه‌ «إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ. طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ»[1] آمده است:

«درباره تشبيه اين شكوفه‌ها به سرهاى ديو، اين پرسش مطرح است كه ما سرهاى ديوها و شياطين را نديده‌ايم، پس چگونه چيزى به آن تشبيه شده است؟ در اين زمينه پاسخ‌هايى داده شده است. نخستين پاسخ- كه صحيح مى‌نمايد- آن است كه مردم معتقد بودند فرشتگان برترين صورت و سيرت را دارند ونيز مى‌پنداشتند كه شيطان‌ها در نهايت درجه زشتى و پليدى‌اند، از اين رو همان گونه كه براى بيان كمال و برترى، تشبيه به فرشته نيكوست- چنان كه قرآن در تشبيه يوسف مى‌گويد: «إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ»[2]- براى بيان زشتى نيز بايد تشبيه به سرهاى ديو، زيبا باشد.»[3]

در تفسير كشاف، ذيل آيه‌ «لا يَقُومُونَ إِلَّا كَما يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ‌


[1] . صافات، 64 و 65:« آن( درخت زقّوم) درختى است كه از قعر آتش سوزان مى‌رويد. ميوه‌اش گويى سرهاى شياطين است.»

[2] . يوسف، 31:« او جز فرشته‌اى نيكو و بزرگوار نيست.»

[3] . التفسير الكبير، ج 26، ص 337.

اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى    الجزء : 1  صفحة : 47
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست