responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى    الجزء : 1  صفحة : 31

فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى‌ لِلْمُؤْمِنِينَ»[1].

در راستاى اين مقصود، گاه داستان گروهى از انبيا، همراه با فرجامِ شكست و نيستى تكذيب كنندگانِ آنان بيان شده است؛ همانند سوره عنكبوت كه اين حكايت را براى چند پيامبر ياد مى‌كند:

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‌ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ. فَأَنْجَيْناهُ وَ أَصْحابَ السَّفِينَةِ وَ جَعَلْناها آيَةً لِلْعالَمِينَ. وَ إِبْراهِيمَ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ... فَما كانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ... وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَكُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِينَ ... إِنَّا مُنْزِلُونَ عَلى‌ أَهْلِ هذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ. وَ لَقَدْ تَرَكْنا مِنْها آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ. وَ إِلى‌ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ ارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ. فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دارِهِمْ جاثِمِينَ. وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ قَدْ تَبَيَّنَ لَكُمْ مِنْ مَساكِنِهِمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ كانُوا مُسْتَبْصِرِينَ. وَ قارُونَ وَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مُوسى‌ بِالْبَيِّناتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ما كانُوا سابِقِينَ. فَكُلًّا أَخَذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ أَرْسَلْنا عَلَيْهِ حاصِباً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَفْنا بِهِ الْأَرْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَغْرَقْنا وَ ما كانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»[2].


[1] . هود، 120:« و از سرگذشت‌هاى پيامبران چيزى را براى تو حكايت مى‌كنيم كه دلت بدان استوار گردد. در اينها حقيقت براى تو آمده است و براى مؤمنان اندرز و تذكرى است.»

[2] . عنكبوت، 14- 40:« و به راستى، نوح را به سوى قومش فرستاديم، پس در ميان آنان 950 سال درنگ كرد تا طوفان آنان را- در حالى كه ستمكار- بودند، فرا گرفت. او را با كشتى‌نشينان رهانيديم و آن را براى جهانيان عبرتى گردانيديم. هم‌چنين ياد كن ابراهيم را چون به قوم خود گفت:" خدا را بپرستيد و از او پروا بداريد. اگر بدانيد، اين كار براى شما بهتر است ..." و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند:" بكُشيدش يا بسوزانيدش"، ولى خدا او را از آتش نجات بخشيد. آرى، در اين، براى مردمى كه ايمان دارند، قطعاً دلايلى است. هم‌چنين ياد كن لوط را هنگامى كه به قوم خود گفت:" شما به كارى زشت مى‌پردازيد كه هيچ يك از مردم زمين در آن كار بر شما پيشى نگرفته است ..." ... ما بر مردم اين شهر به سزاى فسقى كه مى‌كردند، عذابى از آسمان فروخواهيم فرستاد. و از آن شهر براى مردمى كه مى‌انديشند، نشانه‌اى روشن گذاشتيم و به سوى مردم مدين، برادرشان شعيب را فرستاديم. گفت:" اى قوم من، خدا را بپرستيد و به روز بازپسين اميد داشته باشيد و در زمين سر به فساد برمداريد." پس او را دروغ‌گو خواندند و زلزله آنان را فراگرفت و بامدادان در خانه‌هايشان از پاى درآمدند. عاد و ثمود را نيز هلاك كرديم. قطعاً، فرجام آنان از سراهايشان بر شما آشكار گرديده است. شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و از راه بازشان داشت؛ با آن‌كه بينا بودند.

قارون و فرعون و هامان را نيز هلاك كرديم. به راستى، موسى براى آنان دلايل آشكار آورد، ولى آنها در زمين سركشى كردند[ اما] بر ما پيشى نجستند. هريك از ايشان را به گناهانشان گرفتار كرديم. بر برخى از آنان بادى همراه با شن فرو فرستاديم و از آنان كسانى بودند كه فرياد مرگبار فروگرفتشان و برخى از آنان را در زمين فرو برديم و بعضى را غرق كرديم. اين خدا نبود كه بر ايشان ستم كرد، بلكه خودشان بر خود ستم كردند.»

اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى    الجزء : 1  صفحة : 31
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست