اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 20
1.
واقعگرايى
واقع
گرايى بدين معناست كه قرآن رخدادها و موضوعهايى را بازگو مىكند كه با واقعيتهاى
عينى حيات انسان و بايستههاى زندگى وى در مسير تاريخ، ارتباط مستقيم دارد؛ نه
آنكه قصه در قرآن تصويرگر تخيّلات، آرزوها و اميالى باشد كه انسان در پى آن است.
سرّ
اين مسئله آن است كه مقصود قرآن از بيان حكايتها و حادثهها، بازنگرى تاريخ انسان
و واقعيتهايى است كه بشر در طول زندگى تجربه كرده است. قرآن سرگذشت اديان الهى
پيشين و امتها را بيان مىكند تا صحيفه نيكى و بدى آنها پيش چشم نسلهاى بعدى
مكتوب و روشن باشد و آيندگان از گذشتگان درس گيرند و تجربههاى ناكام آنان را
تكرار نكنند و به سرانجامى ندامت بار دچار نشوند.
اگر
قصه از واقعيتهاى عينى جدا گردد و تنها سرگرمى و گزارش حوادث تاريخى، بدون در نظر
گرفتن جنبههاى عبرتآموز باشد، بيشتر به افسانهها و اساطير مىماند تا
برنامههاى تربيتى و اخلاقى.
انسان
در مسير تكاملى خويش، براى رسيدن به بلنداى خواستهها و كمالات خود، نيازمند
همگام شدن با واقع است. او بدون توجه به واقع و بررسى واقعيت گذشته و حالش، از
آينده باز خواهد ماند و در پيچ و خم آرزوها و اميالش محو خواهد شد. قرآن اين حالت
انسان را هنگام سخن از يهود، بيان كرده است: «وَ
مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ
إِلَّا يَظُنُّونَ»[1].
اگر
انسان بدون واقعنگرى، در آرزوهايش فرو رود، به اهداف و خواستههاى والايش
نمىرسد؛ زيرا كسى كه مسير را از آغاز نپيمايد، به سرانجام نخواهد رسيد، از اين رو
قرآن از راه قصه، در پى سامان بخشى به زندگى همعصران نزول و
[1] . بقره، 78:« و برخى از آنان بيسوادانى هستند كه
كتاب خدا را جز خيالهاى خامى نمىدانند و فقط گمان مىبرند.»
اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 20