اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 421
در اموال ياد شده از هم جدا مىگردند و از نماى صدقات پيامبر خدا
صلّى اللّه عليه و آله به جز مشربه امّ ابراهيم مىگذرند و سپس به الصّوران، نزديك
قصر مروان بن حكم مىرسند و آنگاه با پيمودن بطن وادى، از كنار قصر بنى يوسف
مىگذرد و بقيع را درمىنوردد و سپس به ديار بنى حديله مىرسد. مسجد نبوى در بطن
وادى مهزور واقع است. وادى مهزور به كومه (تپه خاكى) ابو الحمراء منتهى مىشود.
وادى
مهزور در سال يكصد و پنجاه و شش (يا هشت)، در زمان خلافت منصور، چنان طغيانى كرد
كه صدقات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله را زير آب برد و در برقه آب تا كمر درختان
خرما رسيده بود. مردم نگران خراب شدن مسجد شدند و به طرف آن حركت كردند و با
راهنمايى پيرزنى در برقه نقطهاى از زمين را كندند و به سنگ منقوشى برخوردند و آن
را از جا درآوردند و آب به طرف آن حفره سرازير شد و فروكش كرد.
زبير
بن بكار مىگويد: سيل عقيق و رانونا و ذاخر و ذو صلب و ذو ريش و بطحان و معجب و
مهزور و قناقا در زغابه به هم مىرسند. اين سيلهاى منطقه عوالى، پيش از پيوستن به
عقيق، به يكديگر مىپيوندند و سپس مجموعا در زغابه در محل زمين سعد بن ابى وقاص،
يعنى بالاى وادى اضم، به عقيق وصل مىشوند. (وجه تسميه وادى اضم آن است كه اين
سيلابها در آنجا به يكديگر منضمّ مىشوند) اين سيلابها، پس از پيوستن به يكديگر،
در سمت راست الصورين واقع در پايين زغابه پيش مىروند و سپس وادى نعمى و وادى
نعمان به آنها مىپيوندند و همچنان پيش مىروند و آنگاه وادى ملل در ذى خشب و سپس
وادى برمه از شام و بعد وادى حجر و وادى جزل، كه سقيا در آن واقع شده است، به آن
ملحق مىگردد، و آنگاه وادىاى به نام سفيان، در محل كوهى كه اراك ناميده مىشود،
به آن مىپيوندد و سپس از سه نقطه به نامهاى يعيوب و نبيحه و حقيب به دريا
مىريزد.
-
از عبد اللّه بن ابى بكر[1] از پدرش روايت شده است كه:
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله درباره
______________________________
(1). اين چهار حديث از تاريخ المدينه ابن شبه نقل شدهاند.
[1] . اين چهار حديث از تاريخ
المدينه ابن شبه نقل شدهاند.
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 421