اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 336
ماده است. يكى ديگر از معانى «ازم» تنگى است و نام اين مكان از همين
معنا گرفته شده است. گفته مىشود: مأزما منا:
و
آن راهى است كه از طرف عرفه به مزدلفه مىآيد و تنگ راهى است ميان دو كوه موسوم به
اخشبان. امروزه اين راه ساخته شده است.
(1)
مبرك:
(بر
وزن مكتب)، گفتهاند جايى است در داخل مدينه واقع در پشت مسجد از شرق آن به طرف
پايين پاى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در همين مكان بود كه وقتى پيامبر صلّى
اللّه عليه و آله به مدينه رفت، شتر آن حضرت در آنجا به زانو نشست. نيز جايى به
نام «ثنيّة مبرك» داريم كه در مساجد پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله از آن ياد
مىشود و ميان مدينه و بدر واقع است. همچنين «مبرك» نام مكان ديگرى است نزديك مكّه
كه هنگام حمله اصحاب فيل به مكه، فيل در آنجا خسبيد.
[مبيت:
يكى
از بستانهاى هفتگانهاى است كه موقوفات حضرت فاطمه زهرا عليها السّلام بوده است.[1]]
(2)
متالع:
(به
ضمّ اول و كسر لام)، كوهى است در قصيم. در شعرى از عباس بن مرداس از اين كوه نام
برده شده است.
(3)
متّكأ:
در
لغت به معناى جايى است كه انسان به آن تكيه كند. جايى در اجياد مكه و در آن مسجدى
است. گفته مىشود:
پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله به ديوار آنجا تكيه كرد و نماز خواند.
(4)
مثقب:
نام
راهى است ميان مكه و مدينه.
(5)
مجاح:
جايى
است كه در راه هجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از آن اسم برده شده است. در تلفظ
اين كلمه اختلاف است؛ برخى آن را به شكل مزبور (مجاح) تلفظ كردهاند.
برخى
به صورت «مجاج» و عدهاى به شكل «محاج».
(6)
مجاز:
(به
فتح ميم)، و «ذو المجاز» بازارى بوده در دوره جاهليت. ياقوت مىنويسد: محل برپايى
بازارى بوده در يك فرسنگى عرفه در ناحيه كبكب در سمت راست امام (امير الحاج).
(7)
مجتهر:
در
حديث كعب بن مالك به همين صورت؛ يعنى با جيم و هاى
______________________________
(1). مجمع البحرين، ج 1، ص 268، ماده «بيت».
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 336