اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 270
(1) تقسيمات و مرزبندىهاى فعلى، ساخته بريتانيا است كه لعنت ابدى بر
او باد! او بود كه از زمان وعده بالفور به يهوديان، اين مرزهاى فلسطين را گذاشت تا
بدين وسيله عربها را تقسيم كند و ميان عربهاى آسيا و عربهاى آفريقا، از خشكى كاملا
جدايى افكند تا در صورت حمله و يورش دشمنان به آنان، نتوانند با يكديگر متّحد شوند
و به يارى يكديگر برخيزند.
كسى
كه تقسيمات ادارى قديم و جديد را مدّ نظر قرار ندهد، دچار اشتباه مىشود و در
نتيجه، وجود شهرى را در يكى از اين دو منطقه نفى و يا اثبات مىكند.
شيخ
عاتق بلادى، يكى از كسانى است كه- با وجود مقام بلندى كه در عرصه تحقيق و پژوهش
دارد- گرفتار اين اشتباه شده است. او وجود «عفراء» يا «عفرى» را در ميان روستاى
قديم و جديد فلسطين نفى كرده و گفته است كه چنين جايى وجود ندارد.
(2)
عفرى:
(به
كسر عين و سكون فاء و الف مقصور)، همان نام مكان قبلى است به روايت ياقوت. ابن
هشام در سيره آن را با الف ممدود آورده است.
(3)
عقار:
(به
فتح اول)، در حديث آمده است:
«فردّ
النّبي عليهم ذراريهم و عقار بيوتهم». گفتهاند: مقصود خانهها و اراضى آنهاست.
بعضى گفتهاند: مقصود از «عقار بيوتهم» لباسها و اسباب و اثاثيه آنهاست. عقار نام
خاص نيست.
(4)
عقبه:
(به
فتح اول و دوم و سوم)، در لغت به معناى كوه بلندى است كه بر سر راه قرار دارد و
راه از آن مىگذرد (گذرگاه دشوار كوهستانى، گردنه كوه). عقبهاى كه در آنجا با
پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بيعت شد و در سيره از آن ياد شده، عقبه منا است كه
جمره عقبه از آن رمى مىشود. اين عقبه، مدخل منا از سمت غرب و حدّ غربى آن
مىباشد.
وقتى
مىگويند: «بيعة العقبة الأولى» و «بيعة العقبة الثانية» كلمات «اولى و «ثانيه»
صفت بيعت هستند نه عقبه.[1]
______________________________
(1). بنابراين، اين دو عبارت چنين ترجمه مىشود: «نخستين بيعت
عقبه» و «دومين بيعت عقبه»- م.
[1] . بنابراين، اين دو عبارت
چنين ترجمه مىشود:« نخستين بيعت عقبه» و« دومين بيعت عقبه»- م.
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 270