اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 267
بودند. خالد بن وليد به فرمان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله آن
اتاق را ويران كرد و درخت را آتش زد. عزّى مؤنث اعزّ است؛ مانند كبرى كه مؤنث اكبر
مىباشد و اعزّ به معناى عزيز و عزّى به معناى عزيزه است.
بت
عزّى نزديك نخله شامى، در نواحى مكه و طائف، در واديى قرار داشت كه به آن «حراض»
مىگويند.
حراض
در روبهروى غمير و در سمت راست مسافر عراق به مكه و بالاتر از ذات عرق واقع است.
:
در خبر واگذارى وادى القرى از سوى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به مردى از قضاعه،
اين نام آمده است. عسّ:
جايى
است در شمال مدائن صالح (علا) واقع در ميان مدائن صالح و قلعة المعظم.
عسّ
داراى چشمهاى است كه از صخرهها مىجوشد.
(2)
عسفان:
(به
ضمّ عين و سكون سين)، شهرى است در هشتاد كيلومترى شمال مكه، در راه مدينه. روايت
شده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله ميان عسفان و ضجنان نماز خوف خواند.
در جاهاى ديگر از سيره و حديث نيز از عسفان ياد شده است.
(3)
عسقلان:
(به
فتح اول و سكون دوم)، در حديث آمده است: «شما را به دو عروس مژده مىدهم: «غزه» و
«عسقلان».
عبد
اللّه بن عمر مىگفت: «هر چيزى بلندايى دارد و بلنداى شام، عسقلان است». ياقوت
مىنويسد: عسقلان را عروس شام مىخوانند. اين تعبير درباره دمشق نيز به كار
مىرود. عسقلان را معاويه در زمان خلافت عمر فتح كرد و تا سال 548 ه. ق. كه به
تصرف صليبيان درآمد، همچنان آباد بود. اين شهر به مدت سى و پنج سال در دست
صليبىها بود تا اينكه صلاح الدين در سال 583 ه. ق. آن را بازپس گرفت. زمانى كه
فرانكها عكا را گرفتند، صلاح الدين از بيم آنكه مبادا عسقلان را نيز مانند عكا
دوباره تصرف كنند، در سال 587 ه. ق.
اين
شهر را خراب كرد، كه ظاهرا بعدها همچنان ويرانه باقى ماند و اهالى آن ديگر به اين
شهر بازنگشتند.
______________________________
(1). بويرة: مصغّر «بئر» است به معناى چاه كوچك، چاهك.
[1] . بويرة: مصغّر« بئر» است به
معناى چاه كوچك، چاهك.
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 267