اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 262
(به
ضمّ اول و سكون دوم كه بعضا به ضمّ آن نيز روايت شده)، جمع «عريش» است، به معناى
سايبانى كه از شاخههاى بدون برگ درخت خرما درست مىكنند و روى آن را با گياه «يز»
مىپوشانند.
گفته
شده: عرش نامى است براى خود مكه و ظاهرا به اين علت عرش ناميده شده كه در آن، از
اين نوع سايبانها و كپرها زياد بوده است. در حديث است كه عمر همين كه چشمش به عرش
مكه؛ يعنى خانهها و آلونكهاى نيازمندان و تهيدستان مكه مىافتاد تلبيه را قطع
مىكرد.
(2)
عرصه:
(به
فتح اول و سكون دوم)، در لغت به معناى هر فضاى وسيعى است كه در آن بنايى نباشد؛ و
يا به قولى، به معناى صحن و حياط خانه است. عرصههاى مشهور عبارتند از دو عرصه
عقيق در مدينه. دانشگاه اسلامى، قصر فرماندار مدينه، چاه رومه يا چاه عثمان در اين
دو عرصه واقع شدهاند. در حديث آمده است: «اگر نبود كثرت حشرات و خزندگان در عرصه،
اين محل جاى خوبى براى سكونت بود». در حديث بخارى آمده است: پيامبر هرگاه بر قومى
پيروز مىشد سه شب را در عرصه مىگذراند. مقصود از عرصه در اينجا صحن و حياط خانه
است نه نام جايى خاص.
(3)
عرض:
(به
كسر اول و سكون دوم)، به هر وادى و رودبارى كه در آن آب و درخت و دهكدهها باشد،
«عرض» مىگويند. و اعراض مدينه: دهكدههايى است كه در وادىهاى مدينه هستند، يا
جاهايى كه كشتزار و نخلستان دارند.
بكرى
مىگويد: مردم مدينه به اين گونه جاها «عرض» مىگويند و مردم يمن «مخلاف» و
عراقىها «طسوج».
(4)
عرفات:
ياقوت
مىگويد: عرفات مفردى است كه شكل جمع دارد. عرفه و عرفات، هر دو، نام يك مكان
هستند و آن مشعر اقصى از مشاعر حج واقع در راه ميان مكه و طائف در بيست و سه
كيلومترى شرق مكه است. عرفات صحراى وسيعى است كه از شرق و
______________________________
(1). تاج العروس، ج 12، ص 1656 ماده «عرش».
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 262