اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 160
[دار كلثوم بن هدم:
-
«خانه كلثوم بن هدم» كه شرح آن گذشت.
(1)
دار
نخله:
در
مدينه بوده است. در حديث از اينجا به عنوان محل بازار آن روزگار مدينه نام برده
شده است.
(2)
دار
الندوه:
در
مكه قرار داشت و خانهاى بود كه در آنجا براى مشورت و رايزنى گردهم مىآمدند. اين
مشورتخانه را قصىّ بن كلاب بنا كرد. ندوه مأخوذ از «ندىّ» است و ندى و نادى و
منتدى به معناى انجمن و باشگاه مىباشد.
(3)
داروم:
در
سيره آمده است كه: پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله اسامه را به روم فرستاد و به
او دستور داد مرزهاى بلقاء و داروم از خاك فلسطين را درنوردد.
داروم:
همان شهر دير البلح فعلى است در نوار غزه كه در ساحل دريا، بين غزه و خان يونس
واقع قرار دارد. اين شهر را به دليل فراوانى نخلستانهايش، دير البلح ناميدهاند.
گاهى اوقات هم به آن «دارون» مىگويند.
(4)
دارين:
دهكده
يا جزيرهاى است در شرق عربستان سعودى، نزديك قطيف كه در عهد پيامبر خدا صلّى
اللّه عليه و آله توسط علاء بن حضرمى فتح شد.
(5)
دبا:
(به
فتح دال و الف مقصور)، شهرى قديمى در عمان كه قصبه و مركز عمان بود. هيأت نمايندگى
اين شهر خدمت پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله آمدند و اسلام آوردند و پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله حذيفة بن محصن را به فرمانروايى آنان گماشت. اما پس از رحلت
پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله مرتد شدند.
(6)
دبّه:
(به
فتح دال و تشديد باء)، جايى است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در مسير خود
به بدر، از آنجا عبور كرد. دبّه در لغت به معناى جاى پرريگ و تپه و تلّ ريگ
مىباشد.
دبّه
ميان روحاء و صفراء واقع شده و گمان مىرود كه در جنوب بدر باشد.
(7)
دبّه
المستعجله:
طبق
يك توصيف قديمى، مستعجله تنگهاى است كه حاجى پس از طىّ نازيه به طرف صفراء، از آن
عبور مىكند. به گفته سمهودى، پيامبر خدا را در اين مكان مسجدى بوده است.
(8)
دثينه:
منزلگاهى
بوده از بنى سليم در راه مردم بصره به مكّه. در دوره جاهليت، به
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 160