اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 148
است. ياقوت ادامه مىدهد: خافقان محلّى است معروف. اما او موقعيت آن
را تعيين و مشخص نكرده است. شايد مقصود راوى مكان خاصى نباشد بلكه منظورش اين بوده
كه آن دو به شرق و غرب رفتند؛ يعنى براى يافتن درختى مناسب، همه جا را جستجو
كردند.
[خانه
ابو ايّوب:
در
آغاز دهه دوم قرن پانزدهم هجرى، در جريان توسعه دوم سعودى تخريب شد و آن در جنوب
شرقى مسجد النبى قرار داشته و خانه حارثة بن نعمان كه بعدها به خانه امام صادق
عليه السّلام معروف شده در جنوب آن بوده و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله هنگام
ورود به مدينه، به خانه او وارد شده است. به معجزه آن حضرت مادر نابينايش، بينايى
خود را بازيافت. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و امير مؤمنان عليه السّلام تا
پايان بناى مسجد در آنجا و خانههاى اطراف آن، باقى ماندند.[1]
اين
خانه در طول تاريخ تحولاتى را پشت سر گذاشت كه از آن جمله مىتوان بناى مدرسه شهابيه
براى مذاهب چهارگانه اهل سنت را نام برد و سرانجام در اواخر قرن سيزدهم هجرى در
آنجا مسجدى ساختند و بر قسمت خارجى ديوار جنوبى آن سنگ نوشتهاى نصب كردند كه بر
آن با خط زرين نوشته شده بود: «هذا بيت موفد النبىّ صلّى اللّه عليه و آله- في سنة
1291 ه.» اين خانه منزلگاه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله مىباشد.
گفتنى
است كه ابو ايوب از اصحاب امير مؤمنان عليه السّلام نيز بوده و پس از بازگشت از
صفّين مىگفته است: پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله ما را به جنگ با گروه ناكثين
(اصحاب جمل) قاسطين (سپاه معاويه) و مارقين (خوارج) دستور داد، با دو گروه نخست
جنگيدم و با گروه سوم ان شاء اللّه بايد جنگ كنم.[2]]
[خانه
امام سجاد عليه السّلام:
خانه
امام سجاد عليه السّلام در مدينه، در سمت شمال آرامگاه اسماعيل فرزند امام صادق
عليه السّلام و در فاصله بيست مترى آن قرار داشته است و در آنجا مسجدى بوده كه به
مسجد زين العابدين عليه السّلام شهرت داشته است. اين خانه در سالهاى اخير تخريب
شد و
______________________________
(1). بحار، ج 19، صص 116 و 121
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 148