اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 142
آنان
در جاهليت و نيز در اسلام تا پيش از نزول آيه شريفه:
ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النَّاسُ ...[2] از
مشعر الحرام به منا بازمىگشتند. خداوند (با اين آيه) دستور داد كه از عرفات به
منا بازگردند؛ يعنى در آنجا وقوف كنند و سپس به منا بروند.[3]]
[حمساء:
فيروزآبادى
در قاموس، آن را يكى از نامهاى مكه معظّمه شمرده است. بعضى از پژوهشگران، نام
«حمس» را كه قريش بر خويش نهاده بودند، منسوب به «حمساء» مىدانند.[4]
حمس
براى خود آداب و رسوم مخصوصى داشتند كه در واژه «حمس» ذكر شده است.]
(1)
حمص:
شهر
معروفى است در وسط اقليم سوريه. قبر خالد بن وليد در آنجاست.
(2)
حمض:
در
غزوه حديبيه، از اين مكان نام برده شده و آمده است كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه
و آله دستور داد: از راه سمت راست وسط حمض برويد؛ راهى كه آنان را از ثنية المرار-
كه به سمت حديبيه مىرود- عبور مىدهد.
حمض
در لغت به معناى هر گياه شورمزهاى است كه شتر مىخورد.
(3)
حمه:
كه
حميه: هم گفتهاند، چشمهاى بوده در خيبر، كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله
نام آن را به «قسمة الملائكه» تغيير داد.
(4)
حمى:
(به
الف مقصور و گاه ممدود)، در لغت به معناى جاهايى از اراضى موات است كه از چريدن
حيوانات در آنها، جلوگيرى مىشود تا علفهايش زياد شود و احشام مخصوصى در آن بچرند
(قرقگاه، چراگاه اختصاصى). در نواحى مدينه جاهايى به اين نام مشهورند، از جمله:
(5)
الف:
حمى النقيع يا قرقگاه نقيع:
نقيع
در اصل به معناى هر جايى است كه آب در آن جمع شود (آبگير، بركه).
حمى
النقيع در چهار چاپارى مدينه واقع شده و به قولى در شصت ميلى آن است، كه البته
ممكن است مراد اين گوينده، طرف دورتر آن از مدينه باشد، كه همان
______________________________
(1). لسان العرب، ج 6، صص 57 و 58
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 142