اسم الکتاب : تحريف ناپذيرى قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 6
است كه در
روايات رسيده از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله درباره قرآن، هرگز به تحريف از نوع
اول يعنى تحريف لفظى- در قالبهاى جعل و وضع- اشاره نشده است.
در
روايتى كه از امام باقر عليه السّلام درباره تحريف قرآن رسيده است، بر تحريف معنوى
آن تصريح شده است. آنجا كه مىفرمايد: «و كان من نبذهم الكتاب أن أقاموا حروفه و
حرّفوا حدوده ...؛[1] اينان
بدينگونه قرآن را به دور افكندند كه حروف (الفاظ) آنرا پاس داشتند اما حدود آنرا
تحريف نمودند».
مسلمانان
درباره وقوع تحريف معنوى در قرآن اختلافى ندارند. آنچه در ميان ايشان
اختلافبرانگيز شده، تحريف لفظى است. با اين حال، همگان مىدانند كه تحريف لفظى-
از نوع تحريف به افزودن- در قرآن راه نيافته است؛ زيرا چنين ادعايى مستلزم آمدن
گفتارى همسان با قرآن و فروپاشى هماوردطلبى و در نتيجه بطلان اعجاز قرآن است، در
اين صورت بنياد اسلام فرو خواهد ريخت؛ بنابراين محل نزاع، تحريف لفظى از نوع كاستن
در قرآن است.
ابتدا
بايد دانست كه ادعاى وقوع اين نوع از تحريف در قرآن، از ميان هردو فرقه عظيم
اسلامى- سنى و شيعه- مدافع يا مدافعانى دارد.
زيرا
اگر ادعاى تحريف بهمعناى يادكرد رواياتى دال بر تحريف، در جوامع روايى باشد، نيك
مىدانيم كه اين دسته از روايات، در كتب روايى اهل سنت به مراتب بيشتر از كتب
روايى شيعه منعكس شده است؛ و اگر بهمعناى ارائه نظرگاهى توسط انديشمندى باشد، باز
مىدانيم كه اگر در شيعه محدث نورى دست به تأليف كتاب فصل الخطاب في تحريف كتاب
ربّ الارباب زده است، در ميان اهل سنت نيز ابن الخطيب محمد محمد عبد اللطيف از
دانشمندان معروف مصر با نگارش كتاب الفرقان بر اين نظرگاه پاى فشرده است.
از
اينرو نسبت دادن ادعاى تحريف به شيعه، نسبتى است ظالمانه كه تنها به منظور ايجاد
شكاف بين پيروان مذاهب اسلامى از سوى دشمنان دين دنبال مىگردد.