اسم الکتاب : تحريف ناپذيرى قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 159
حالى كه اين
كار از ايشان قبيح و ناشايسته است؛ چون به روايت صحيح از پيامبر صلّى اللّه عليه و
آله نقل شده كه فرمود: «هركس حديثى را كه مىانگارد دروغ باشد به من نسبت دهد-
خود- از جمله دروغگويان است».[1]
در
همين باره است كه امام باقر عليه السّلام مىفرمايد: «نادانان را حفظ روايت فريفته
مىسازد اما غفلت ايشان از فهم معانى آن مايه اندوه انديشوران مىگردد».[2]
شيخ
ابو جعفر طوسى در ذيل آيه «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ
الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها»[3]
مىگويد: «اين آيه بر ادعاى نادانان اصحاب حديث كه مىپندارند مىتوان حديث را
همانگونه كه رسيده است روايت نمود- هرچند معناى آن موهون باشد- خط بطلان كشيده
است».[4]
بارى
با همين شيوه سست و بىپايه است كه حشويه توبرههاى خود را لبريز از اخبار و
احاديث شگفتانگيز مىساختند و راه را براى نشر اسرائيليات و داستانهاى موهوم و
افسانهاى هموار مىسازند و كتب حديث و تفسير را از آن انباشته مىسازند.
چنانكه
تاريخ نيز در بسيارى از موارد از آن مصون نمانده است. چنين است كه در نوشتههاى
اندك اهل حشو، به انبوهى از اخبار تحريف كه جوامع حديثى بزرگ همچون صحاح سته و
ديگر كتب حديثى معروف اهل سنت ثبت كردهاند، بر مىخوريم. جمعى به ظاهر اين احاديث
فريفته شدند و آنها را حقايق راستين پنداشتند؛ لذا با تغيير عنوان تحريف به نسخ
التلاوه- همانگونه كه اصوليين عامه چنين كردند- با مشوش ساختن چهره حقيقت، براى
تأويل و توجيه آن كوشيدند.
قبلا
يادآور شديم كه تغيير دادن عبارت نه تنها مشكل را حل نمىكند بلكه به اصل آن
مىافزايد؛ بهويژه آنكه پارهاى از اينگونه روايات آشكارا مىرساند كه فلان آيه
حتى پس از وفات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تلاوت مىشده است.[5]