اسم الکتاب : ترجمه صحيفة الإمام الرضا (ع) المؤلف : حجازى، علاء الدين الجزء : 1 صفحة : 119
نكرده است و خداى عزّ و جلّ مىفرمايد: من جانشين شهيد در
ميان خانواده او هستم. و هر كس خانواده شهيد را خشنود كند، هر آينه مرا خشنود كرده
است، و هر كس آنها را خشمگين كند، همانا مرا خشمگين كرده است. و خداى روح شهيد را
بر بالهاى پرنده سبز رنگى قرار مىدهد، تا به هر سوى بهشت كه مىخواهد گردش كند. و
از ميوههاى بهشت بخورد، و در پرتو قنديلهاى طلايى كه به عرش آويزان است پناه
گيرد. و به هر شهيدى هفتاد غرفه از غرفههاى بهشت داده مىشود، فاصله ميان هر غرفه
به اندازه فاصله ميان صنعاء و شام مىباشد. روشناى اين غرفهها شرق و غرب عالم را
روشن مىكند. و در هر غرفهاى هفتاد در وجود دارد و بر هر درى هفتاد لنگه در طلا
مشاهده مىشود، و بر هر درى شصت پرده آويز است. و در هر يك از غرفهها هفتاد خيمه
و در هر خيمه هفتاد تخت از طلا وجود دارد، كه پايههاى آنها از زبرجد و درّ است، و
پايههاى تختها با ميخهاى زمرّد استوار شده است. و بر هر تختى چهل فرش كه ضخامت هر
كدام بيست متر مىباشد گسترده شده است، و بر هر يك از اين فرشها همسرى از حور
العين كه شوهر دوست و با يك ديگر همسالند نشسته است.
پس از اين سخنان جوان
پرسشگر گفت: يا امير المؤمنين! به من از زن شوهر دوست خبر بده.
امير المؤمنين فرمود:
او زن خندان و با
كرشمهايست، كه نسبت به شوهر شيفته است، و هفتاد هزار كنيز و هفتاد هزار غلام
دارد. وى به طلا زينت شده و داراى چهرهاى سپيد است. بر سر اين زنها تاجهايى از
لؤلؤ،
اسم الکتاب : ترجمه صحيفة الإمام الرضا (ع) المؤلف : حجازى، علاء الدين الجزء : 1 صفحة : 119