responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 93

قصيده اشتر درباره بيمى كه جرير بدو داده بود

لعمرك يا جرير لقول عمرو

و صاحبه معاوية الشآمى ...

اى جرير، به جان خودت كه بى‌گمان گفته عمرو و مولايش معاويه، آن دو مرد شوم تيره روز، و ذى كلع‌[1] و حوشب ذى ظليم‌[2] (و تهديدهايشان) بر من از پرهاى نرم و بى‌وزن شتر مرغ سبكتر و ناچيزتر است.

اگر همه بر سر من ريزند، از ايشان پروايى ندارم، و نه از عقاب تيز چنگال خونين پنجه هراسيم باشد.

مرا از آنچه مى‌ترسانندم هرگز باكى نباشد، و چگونه ممكن است كه از رؤياى خفتگان واهمه و هراسى داشته باشم؟

غايت همّت و مراد آنان كه گرد او آمده‌اند دنياست، و همّت من (آخرت) و فراروى من است.

اگر سالم ماندم چنان جنگى را بر ضد ايشان فرماندهى كنم كه از بيم آن مويهاى هر نوجوانى سپيد شود، و اگر بميرم، گام در راهى نهاده‌ام كه به پيروزى و كاميابى روز قيامت نايل آمده‌ام.

آنان به سوى من غرّيده و به زبان تهديدم كرده‌اند، اما چه كسى از ترس سخنى (تهديد آميز) مرده است؟

قصيده سكونى سكونى سرود:

تطاول ليلى يا لحبّ السّكاسك‌[3]

لقول أتانا عن جرير و مالك‌

اى دوستان سكاسك از خبرى كه درباره جرير و مالك به من رسيد شبم به درازا كشيد و بى‌آرام شدم.


[1] ذو الكلاع، ابو شرحبيل، ايفع( يا سميفع، يا سميدع) بن ناكور حميرى، از سرداران سپاه معاويه و مردى به غايت درشت اندام بود.- م.

[2] حوشب بن طخمه حميرى، معروف به ذى ظليم از سرداران معاويه و از تابعان بود.- م.

[3] قبيله‌اى در يمن كه پدرشان سكسك بن اشرس بن ثور كندى بود. اللسان، 12: 327 و الاشتقاق، 221

اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 93
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست