ضربههاى شمشير ما جز بر تارك سرها فرود نمىآمد و طعن
نيزههايمان جز دلهاى سخت را نمىشكافت.
ما ديروز و در گذشته
چنان بوديم و در آينده و به فردا[1] نيز چنان
هستيم، پس از سرودن اين شعر تمام كسانى كه توانگرى و گشايشى مالى[2] داشتند
هديه و تحفهاى (به رسم صله) به شنىّ تقديم كردند.
[توطئه معاويه و
يارانش بر ضدّ برخى از ياران على]
گفت [نصر: عمر بن سعد
براى ما روايت كرد و گفت]:
چون كار بر معاويه زار و
دشوار شد [پيش از كشته شدن عبيد اللّه بن عمر بن خطّاب] عمرو بن عاص و بسر بن
أرطاة و عبيد الله بن عمر بن خطّاب و عبد الرّحمن بن خالد بن وليد را بخواند و به
ايشان گفت: پارهاى از ياران على مرا اندوهگين و دلنگران كردهاند، از جمله سعيد
بن قيس در (قبيله) همدان، و اشتر در ميان قوم خود، و مرقال، و عدىّ بن حاتم، و قيس
بن سعد در ميان انصار (و از سويى ديگر) [روزهاى بسيار] شما در نبرد جلادتى از خود
نشان نداديد چنان كه من دچار شرمسارى شدم در حالى كه شما هماورد آنان از قريش
هستيد. اينك قصد دارم (كارى كنم) تا مردم بدانند كه شما به راستى توانمنديد و از
اين رو براى پيكار با هر يك از مردان آنها مردى از شما را در نظر گرفتهام، (و از)
شما (مىخواهم) تدبير اين كار را بر عهده من نهيد، گفتند: تدبير تو راست. گفت: من
خود فردا به دفع سعيد بن قيس و قوم او خواهم پرداخت و شما را از شرّ او خلاص خواهم
كرد، و تو اى عمرو، آن (يك چشم) اعور بنى زهره، مرقال را از ميان بردار، و تو اى
بسر، قيس بن سعد را نابود كن، و تو اى عبيد الله به مقابله اشتر نخعى برو، و تو اى
عبد الرحمن بن خالد در برابر (آن يك چشم)، اعور طىّ- يعنى عدىّ بن حاتم طائى-
[1] متن از روى شنهج« فيما غبر» بقى، و در اصل[
فيمن غبر]. اين لغت از اضداد است كه بر ماضى و باقى و گذشته و آينده اطلاق مىشود.
[2] متن به تصحيح قياسى« طرق» و در اصل به تحريف[
ظرف].