درخشانى را كه در تأليف خود دارد بدو بخشيده باشد؛ چه او
مقدمات جنگ صفّين را با مهارت و به ترتيب آورده و سپس با نهايت دقت و به گزينى
تصويرى از اصل نبرد را كه محور اصلى كتاب است براى ما ترسيم مىكند و به روايت
اخبار گروههاى (درگير پيكار) و خطبهها و اشعارشان مىپردازد، و با آنكه اين اشعار
شامل سرودههاى راويان يا تلفيق خبرنگاران است، در تمام كتاب از توفيق رعايت
انسجام و هماهنگى و پيوستگى و درستى تصوير و ترتيب و نظم گزارش بىنصيب نيست.
مورّخان را در موثّق
شمردن نصر اختلاف است و اين روشى است كه در مورد هر راوى شيعى ديگرى نيز دارند. در
حالى كه ابن حبّان او را در شمار ثقات مىآورد[1]
و ابن ابى الحديد شيعى در حق او مىگويد[2]
«ما آنچه را نصر بن مزاحم در كتاب صفّين در اين باب آورده ذكر مىكنيم چه او مورد
اعتمادى راستين و درستگوى و از نسب جانبدارى و دغلى به دور، و از رجال اصحاب حديث
است»، آنگاه عقيلى درباره او گويد: «شيعهايست كه در حديثش اضطراب است»[3] و ابو حاتم
گويد: «حديثش دستخوش گرايش و متروك است».[4]
هر چه باشد كسى كه به اين كتاب او بنگرد آرامش مورخ را- كه گرايشهاى تعصبآميز، جز
در پارهاى موارد ناچيز كه گزيرى از آن نيست، او را به هوادارى وا نداشته- احساس
مىكند. او وقتى زبونيها و معايب معاويه را ذكر مىكند نيش زبانهاى دشمنان درباره
على عليه السلام را نيز پنهان نمىدارد.