او ابو الفضل نصر بن
مزاحم بن سيار منقرى است كه نسبتش به بنى منقر بن عبيد بن حارث بن عمرو بن كعب بن
سعد بن زيد مناة بن تميم مىرسد.[1] وى مورّخى است
عرب كه به گفته مورّخان در مذهب خويش غلوّى داشت. خاستگاهش كوفه بود ولى بعد در
بغداد سكونت گزيد و در آنجا از سفيان ثورى، و شعبة بن حجاج، و حبيب بن حسان، و عبد
العزيز بن سياه، و يزيد بن ابراهيم تسترى، و ابى الجارود، و زياد بن منذر استماع
حديث كرد. پسرش (حسين بن نصر) و نوح بن حبيب قومسى، و ابو صلت هروى، و ابو سعيد
اشجّ، و على بن منذر طريقى، و گروهى از كوفيان نيز از او روايت كردهاند. از آنجا
كه وى از ساكنان بغداد بود خطيب بغدادى در تاريخ خويش زندگينامه او را آورده است.[2] تاريخها سال
ولادت او را براى ما باز نگفتهاند ولى همين كه او را در رديف ابو مخنف شمردهاند
ما را بر آن مىدارد كه بگوييم وى از كهنسالان بوده زيرا چنان كه ابن حجر در لسان
الميزان ذكر كرده ابو مخنف لوط بن يحيى، پيش از سال 170 ه ق در گذشته و با اين
حساب احتمال مرجّح آن است كه ولادت نصر به سال 120 ه ق بوده باشد.
تذكرهنويسان آوردهاند
كه او عطّار بود و عطر مىفروخت، و شايد همين (ملازمت با بوى خوش) باعث شده است كه
رايحهاى از خوش ذوقى از كتابش به مشام جان رسد و نيز شايد همين (دقت و ظرافت
حرفهاى) چنين روح