افراد اين قوم بندگان اويند، پيكار امروز بىمراد و تباه شد
(و ناكامانه صورت گرفت)». گفتند: نبينى كه مردم گريختهاند؟ به ايشان گفت: فرار و
عذر آوردن؟! (عذر بدتر از گناه) [سپس يكايك را به نام دودمان و تبارشان ندا مىكرد
و مكرّر بانگ مىزد پس] بنو تميم بدو گفتند: آيا بسان روزگار جاهلى به نام
دودمانها ندا مىدهى (و كسان را به چنان عناوينى مىخوانى)؟ چنين ندادادنى حلال
نباشد.
گفت: پس واى بر شما كه
فرار از اين نيز زشتتر و نارواتر است. اگر بر سر دين و ايمان نمىجنگيد دست كم بر
سر آبرو و شرف دودمانى (و غيرت قبيلهاى) بجنگيد! آنگاه رو به ميدان نهاد و به رجز
مىگفت:
همانا تيره «تميم بن
مرّ» از تو عقب ماندند (و تو را وا نهادند) و اينك در حالى كه ايشان زنده و
برپايند به آنان نشان داده شود، كه اگر آنها از ترس فرو مانند يا بگريزند، ما اهل
گريز نيستيم.
سوگوارى نهشل بن حرّى
بر برادر خود مالك
برادر او، نهشل بن حرّى تميمى[2] در سوگش
چنين سرود:
تطاول هذا الليل ما كاد ينجلى
كليل التّمام ما يريد انصرا ما ...
اين تيره شب كه سپرى
نمىشود به درازا كشيد، بسان شب يلدا كه نمىخواهد ظلمتش بگسلد و به سپيده گرايد.
به سوگ مالك سراسر شب
اندوهگسارى كردم و از پس شامگاهان به بيدار- خوابى نشستم،
[1] خطاب به خود مىگويد:( اى مالك)« همانا تميم
بن مرّ از همراهى به تو باز ماندند» و مرادش تيره تميم بن مرّ بن أدبن طابخة بن
الياس بن مضر است( و« ابن مرّ» عطف به« تميما» است.- م.)
[2] متن از روى شنهج تصحيح شد و او: نهشل بن حرّى
بن ضمرة بن جابر ابن قطن بن نهشل بن دارم بن مالك بن حنظلة بن مالك بن زيد مناة بن
تميم از شاعران مخضرم است- الاصابة و الخزانة( 1: 151). حرّى به فتح حاء و تشديد
راء مكسور، مانند اسم منسوب به« حرّ و حرّة» است. در اصل به خطا[ نهشل بن مرّ]
آمده است.