responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 218

شمشير در نيام مى‌ماند[1].

و اگر قصد خوار كردن و سركوب ما كرده‌ايد بدانيد ما قومى هستيم كه شرنگ ظلم را نمى‌نوشيم»[2].

راوى گويد:

على به كسان فرمود دست از نبرد كشيدند و جنگاوران در آوردگاه به صف ايستادند[3] و سپس گفت:

خطبه على‌

اى مردم، اينجا جايى است كه هر كس شك و ترديدى (در حقانيت نبرد) به خود راه دهد در (حقانيت) روز قيامت ترديد كرده و هر كه در آن در ماند به روز قيامت درمانده است.

آنگاه چون معاويه به صفّين فرود آمد على گفت:

لقد اتاكم كاشرا عن نابه‌

... يهمّط الناس على اعتزابه‌

[4] ...

گزنده‌اى به شما در رسيد كه نيش نشان مى‌دهد و با وجود بى‌حقى و ناشايستگى خود بر حكمرانى، مردم را مقهور كرده پس بگذار روزگار هر ترفند در آستين دارد براى ما بياورد.

نامه على به معاويه‌

و على به معاويه نوشت:

«فانّ للحرب عراما شررا

انّ عليها قائدا عشنزرا ...

به راستى، اين جنگ را سپاهى انبوه و رزمجو بسيج شده و فرماندهى با صلابت و سختكوش فرماندهى مى‌كند.


[1] يعنى نيازى به جنگ و به گفته سعدى:« حاجت تيغ بر كشيدن نيست».- م.

[2] يعنى زير بار ظلم و زور نمى‌رويم.- م.

[3] متن« اهل المصافّ مصافّهم» و در شنهج( 1: 326)[ حتى اخذ اهل الشام مصافّهم تا مردم شام در آوردگاه خود به صف ايستند].

[4] متن« ... اعتزابه» و در اصل به تحريف‌[ ... اغترابه‌]. ابن ابى الحديد( 1: 327) در شرح اين كلمه گويد:« يعنى دورى او از حق فرمانروايى و فقدان( حق) ولايت بر مردم».

اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 218
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست