responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 144

و ناگوارى از جدا شدن از دنيايى كه به دست دارند، و بر پايه كينه‌اى كه در وجودشان نهفته و عداوتى كه در دلشان احساس مى‌كنند، و به خاطر لطماتى كه تو، اى امير مؤمنان در گذشته به آنها زده‌اى و پدران و برادرانشان‌[1] را بدان روزهاى گذشته كشته‌اى، با ما مى‌جنگند.» سپس روى به جانب مردم كرد و گفت: چگونه معاويه با على، كه برادرش حنظله و دائيش وليد و جدّش عتبه را به يكجا كشته است بيعت كند؟ به خدا سوگند گمان نمى‌كنم كه چنين كنند[2]، و به آرامى و سادگى براى شما مردمى سر به راه نخواهند شد مگر آن كه نيزه‌ها بر سرشان شكسته و شمشيرها بر گردنشان خرد شود و پيشانيهايشان با تيغه آهنين بشكافد و آنگاه كار بين دو گروه (به حكم شمشير) سامان يابد.

[اندرز على به حجر بن عدىّ و عمرو بن حمق‌]

نصر: عمر بن سعد، از عبد الرحمن، از حارث بن حصيره‌[3]، از عبد اللّه بن شريك كه گفت:

حجر بن عدىّ و عمرو بن حمق بيرون آمدند و به اظهار تنفر و لعنت بر شاميان پرداختند. على به ايشان پيام فرستاد: از آنچه درباره شما گزارش مى‌دهند دست بكشيد و نزد من بياييد. (چون آن دو آمدند) گفتند: اى امير مؤمنان، آيا ما حق نداريم؟ گفت: چرا. [گفتند: آيا آنان بر باطل نيستند؟ گفت: چرا]. گفتند: پس از چه رو ما را از دشنامگويى به آنان باز داشتى؟

گفت: «بر شما روا ندانستم كه نفرينگر و دشنامگو باشيد، و فحش دهيد و اظهار نفرت كنيد. ولى اگر كردارهاى زشت آنان را توصيف مى‌كرديد و مى‌گفتيد:


[1] متن« و اخوانهم» و در شنهج‌[ و اعوانهم و يارانشان‌].

[2] متن« ما اظنّ أن يفعلوا» و در شنهج‌[ ما اظنهم يفعلون‌].

[3] در شنهج‌[ حصين‌] آنچه در صفحه 15 گذشت.

اسم الکتاب : پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين) المؤلف : نصر بن مزاحم؛ مترجم پرويز اتابکي    الجزء : 1  صفحة : 144
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست