اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 95
الْجَمْعانِ[1] عطا مىكنم.
بخدا سوگند مقصود از ذى القربى ما هستيم كه خداوند ما را با خود و رسول خود قرين
ساخته است و فرموده از آن خداست و از آن رسول خدا و از آن ذى القربى و يتيمان و
مساكين و ابن سبيل تا اينكه دست گردان توانگران شما نگردد، و آنچه را رسول به شما
داد بگيريد و آنچه كه شما را از آن باز داشت وانهيد و از خدا بپرهيزيد، زيرا خدا
سخت كيفر است براى كسانى كه به ايشان ستم كنند [خاندان محمد صلّى اللَّه عليه و
آله و سلّم]. اين مهرى است كه خدا به ما داده و ما را با آن بىنياز ساخته است، و
در باره آن به پيغمبرش سفارش كرده و از زكات و صدقه به ما بهرهاى نداده. خداوند
رسول خويش و ما اهل بيت را گرامى داشته از اينكه چرك مال مردم را به ما بخوراند.
پس اين مردم خدا را تكذيب كردند و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را هم
تكذيب نمودند و كتاب خدا را كه به حق ما گوياست، انكار كردند و از مقرّرى كه خدا
براى ما مقرّر كرده است، از ما دريغ ورزيدند. خاندان هيچ پيغمبرى از امّت خود آن
نديد كه ما پس از پيامبر ديديم، و خداوند عليه كسى كه به ما ستم روا داشته ياور
ماست و از او كمك مىخواهيم، و لا حول و لا قوة إلّا باللَّه العلى العظيم.
خطبه ديگرى از امير
المؤمنين عليه السّلام در مدينه
(هشدار به امّت آخر
الزّمان و ظهور دولت حق) [22] مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام نقل مىكند
كه فرمود: امير المؤمنين عليه السّلام اين خطبه را در مدينه ايراد كرده است:
خدا را سپاس گزارد و او
را ستايش كرد و بر پيامبر و خاندانش درود فرستاد و فرمود:
امّا بعد، همانا خداوند
تبارك و تعالى هيچ گاه پشت زورگويان روزگار را نشكسته مگر پس از آنكه به آنها مهلت
و آسايش داده است، و استخوان شكسته هيچ مردمى را نبسته مگر پس از تنگنا و مشكلات.
اى مردم! در كمتر از آن نابودى كه بدان روى آورديد
[1]« اگر بخدا و آنچه بر بنده خود در روز جدايى[
حق از باطل]- روزى كه آن دو گروه با هم روبرو شدند- نازل كرديم، ايمان
آوردهايد»( سوره انفال/ آيه 41).
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 95