اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 62
شما را مىزدم تا به حق برگرديد، و به راستى گراييد، و اين
كار براى پيوند شكاف و نرمش بهتر بود. خدايا ميان ما به حق حكم فرما كه تو بهترين
حاكم هستى.
راوى مىگويد: امام عليه
السّلام سپس از مسجد بيرون رفت و به آغلى رسيد كه در آن حدود سى گوسفند بود. امام
عليه السّلام فرمود: بخدا اگر براى من مردانى بودند به شماره اين گوسفندان كه براى
خداوند عزّ و جل و رسولش خيرخواه بودند پسر زن مگس خوار را از سلطنتش برمىداشتم.
راوى مىگويد: چون شب شد
سيصد و شصت كس با وى بيعت كردند تا دم مرگ، پس امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:
به هنگام بامداد در محلّ احجار الزيت گرد آييد، و براى نشانى همه سرها را بتراشيد،
و خود امير المؤمنين هم سرش را تراشيد، و از آن جمع سر تراشيده در وعدهگاه حاضر
نشدند مگر ابو ذر و مقداد و حذيفة بن يمان و عمار بن ياسر، و سلمان هم در آخر آنان
رسيد، و آن حضرت دست بر آسمان برداشت و فرمود: خدايا! اين مردم مرا خوار شمردند،
چونان كه بنى اسرائيل هارون را. بار خدايا! تو مىدانى آنچه را نهان و عيان
مىداريم، و هيچ چيز در زمين و آسمان بر تو پنهان نيست، مرا مسلمان از دنيا بر و
به نيكان برسان. سوگند بخانه كعبه و آنكه دست به كعبه سايد، و هم سوگند بمزدلفه و
گامهايى كه براى رمى جمره بردارند، اگر نبود سفارش و عهدى كه پيغمبر امّى به من
كرده است، من همه مخالفان را به درّه مرگ مىافكندم، و بر آنها آذرخش مرگ
مىباراندم، و به همين زودى خواهيد دانست.
فضائل شيعه و معنى
رافضى و فضل شيعه در قرآن
[6] محمد بن سليمان به
نقل از پدرش مىگويد: نزد امام صادق عليه السّلام بودم كه ابو بصير نفس زنان بر
ايشان وارد شد، و چون در جاى خود نشست امام صادق عليه السّلام به ايشان فرمود: اى
ابا محمّد! چرا به اين تندى نفس مىزنى؟ او در پاسخ گفت: قربانت گردم اى فرزند
پيامبر، پير شدم و استخوانم پوك شده است و مرگم نزديك است و نمىدانم در آخرت چه وضعى
خواهم داشت. امام صادق عليه السّلام فرمود: اى ابا محمّد! تو هم از اين
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 62