responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا    الجزء : 1  صفحة : 421

با مادر لوط به نام ورقه- و در نسخه‌اى رقيه- دو خواهر بودند، و اين هر دو، دختران لاحج بودند. لاحج، پيامبرى بود كه بيم مى‌داد ولى مقام رسالت نداشت. ابراهيم در جوانى بر فطرت پاك خدايى كه خداوند او را به آن سرشت مى‌زيست آفريده بود تا خداى تبارك و تعالى او را به دين خود رهبرى كرد و او را برگزيد و او ساره دختر لاحج، خاله‌زاده خود را به زنى گرفت. ساره گله فراوان و زمينهاى بسيار و وضع خوبى داشت، و هر آنچه داشت در اختيار ابراهيم گذاشت و وى اراده آنها را عهده‌دار شد، و در نتيجه، رمه و زراعت او گسترش يافت تا جايى كه در سرزمين كوثى ربا كسى نبود كه زندگيش بهتر از ابراهيم عليه السّلام باشد.

چون ابراهيم بتهاى نمرود را شكست، نمرود دستور داد تا او را در بند كردند و به زندان افكندند و گودالى براى او كندند و هيزم فراوان در آن ريختند و آتش براى او افروختند و ابراهيم در آن آتش افكنده شد تا سوزانده شود، و چون او را در آن افكندند به كنارى رفتند و صبر كردند تا آتش خاموش شد. چون سر بدان گودى كشيدند ابراهيم را ديدند به سلامت كه از بند هم رهيده است، و گزارش حال او را به نمرود دادند. نمرود فرمان داد او را از سرزمين وى برانند، و رمه‌ها و اموالش را مصادره كنند. ابراهيم در اين باره با آنها به مجادله و محاكمه پرداخت و گفت: اگر شما گله و اموال مرا مى‌ستانيد حق من بر شما اين است كه آنچه از عمر من در سرزمين شما سپرى شده است به من بازگردانيد. و دعوى نزد قاضى نمرود بردند و او عليه ابراهيم حكم داد كه هر چه را در سرزمين آنها به كف آورده به ايشان باز گرداند، و به كسان نمرود حكم كرد كه آنچه از عمر ابراهيم در سرزمين آنها سپرى شده بدو بازگردانند، و اين حكم را به آگاهى نمرود رساندند. نمرود دستور داد كه:

هر چه رمه و مال دارد به ابراهيم بدهند و از آن جا برانندش. نمرود گفت: اگر او در سرزمين شما بماند دين شما را به تباهى مى‌كشاند و بخدايانتان ضرر مى‌رساند.

آنان ابراهيم را به همراه لوط عليه السّلام از سرزمين خود به سوى شام راندند، و ابراهيم به همراه لوط بيرون شد، و لوط از او جدا نمى‌شد و ساره هم همراه آنها بود. ابراهيم به آنها گفت: همانا من به سوى پروردگارم مى‌روم و او مرا ره نمايد. مقصود او بيت المقدس بود.

اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا    الجزء : 1  صفحة : 421
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست