اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 402
بگو كه خداى عزّ و جلّ روزى كه على بن ابى طالب عليه السّلام
را دوست داشته مىدانسته كه اهل نهروان را مىكشد يا نمىدانسته؟ او گفت: دوباره
سخن خود را بازگوييد. امام عليه السّلام فرمود:
به من بگو خداوند عزّ و
جلّ روزى كه على بن ابى طالب عليه السّلام را دوست مىداشت مىدانست كه اهل نهروان
را مىكشد يا نمىدانست؟ ابن نافع با خود گفت: اگر بگويم نمىدانست كافر مىشوم،
از اين رو در پاسخ گفت: آرى، خدا مىدانست. امام عليه السّلام فرمود: آيا خداوند
دوست داشت كه على عليه السّلام فرمانبرى او كند يا نافرمانى او؟ عبد اللَّه بن
نافع گفت: اينكه فرمانبرى كند. امام عليه السّلام فرمود: پس برخيز كه محكوم شدى.
عبد اللَّه بن نافع برخاست در حالى كه اين آيه را مىخواند: ... حَتَّى
يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ
الْفَجْرِ[1]. اللَّهُ
أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ[2].
گفتگوى امام صادق عليه
السّلام با يكى از ستارهشناسان عراق
[549] هشام خفّاف
مىگويد: امام صادق عليه السّلام به من فرمود: نظر تو در باره ستارگان چيست؟ او
مىگويد: عرض كردم: در عراق كسى نيست كه از من به ستارگان آگاهتر باشد. فرمود:
چرخش فلك نزد شما چگونه است؟ هشام مىگويد: من كلاه خود را از سرم برداشتم و آن را
چرخى دادم. حضرت عليه السّلام فرمود: اگر چنين است كه تو مىگويى پس چرا بنات
النعش و جدى و فرقدان در همه دهر يك روز به سوى قبله نچرخند؟ او مىگويد: عرض
كردم: اين مسألهاى است كه بخدا سوگند از آن آگاهى ندارم و از هيچ يك از اهل حساب
هم چنين چيزى را نشنيدم. امام عليه السّلام فرمود: ستاره سكينه چند جزء از تابندگى
زهره را دارد؟ هشام گفت: بخدا سوگند اين ستارهاى است كه تاكنون نشنيدهام و
نشنيدم كسى از مردم نام آن را ببرد. امام عليه السّلام فرمود: سبحان اللَّه، شما
يك ستاره را بكلّى ناديده گرفتهايد پس بر چه اساس حساب مىكنيد؟ سپس فرمود: زهره
چند جزء از پرتو ماه را دارد؟ هشام گفت: اين چيزى است كه جز خداوند عزّ و جلّ كسى
از آن آگاهى
[1]« تا از طلوع صبح رشته سپيد از رشته سياه بر
شما نمايان شود»( سوره بقره/ آيه 187).
[2]« خدا بهتر مىداند كه در كجا رسالت خود را
مقرّر دارد»( سوره انعام/ آيه 124).
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 402