اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 354
و در روايت ديگرى در تفسير همين آيه شريفه فرمود: از او به حق
محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم و على و حسن و حسين و فاطمه عليهم السّلام
درخواست كرد.
داستانى از حضرت
ابراهيم عليه السّلام در ديدن ملكوت آسمانها و زمين
[473] ابو بصير از امام
صادق عليه السّلام روايت مىكند كه فرمود: هنگامى كه ابراهيم ملكوت آسمانها و زمين
را ديد مردى را مشاهده كرد كه زنا مىكند و بر آن مرد نفرين كرد و آن مرد بمرد،
سپس مرد ديگرى را در حال زنا ديد او را نيز نفرين كرد و او نيز بمرد، و تا سه نفر
همچنان نفرينشان كرد و آنها بمردند. پس خداوند والانام به او وحى فرستاد كه: اى
ابراهيم! دعاى تو مستجاب است پس بر بندگان من نفرين مكن، چه، اگر من مىخواستم
آنها را از ابتدا خلق نمىكردم. همانا من خلايقم را به سه گونه آفريدم: بندهاى كه
مرا مىپرستد و چيزى را انباز من نمىگيرد كه من به چنين بندهاى پاداش نيك
مىدهم، و بندهاى كه جز من را مىپرستد كه او را نيز از دست ندهم، و بندهاى كه
غير مرا مىپرستد ولى از پشت او كسى را مىآفرينم كه مرا مىپرستد.
ابراهيم پس از آن نگاهى
كرد و در ساحل دريا مردارى را ديد كه نيمى از آن در آب و نيمى از آن در خشكى قرار
داشت، و درندگان دريا را ديد كه مىآيند و نيمه او را كه در دريا قرار دارد
مىخورند و سپس بازمىگردند و به يك ديگر حمله مىكنند و هم را مىخورند و آن گاه
درندگان خشكى مىآيند و از آن مىخورند و آنها هم به يك ديگر يورش مىبرند و يك
ديگر را مىخورند. ابراهيم از آنچه ديد در شگفت شد و گفت: ... رَبِّ أَرِنِي
كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى ...[1]، گفت: چگونه در
روز معاد حيواناتى را زنده مىكنى كه يك ديگر را خوردهاند؟ ... قالَ أَ وَ لَمْ
تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ...[2]، يعنى همچنان كه همه چيز را به چشم
مىبينم اين حقيقت را نيز به چشم خود بنگرم،