اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 270
حضرت آمده بود و از مفاخر قريش و عرب داد سخن مىداد. حضرت به
او فرمود: اين سخنها را وانه، مردم سه گروهند: عرب، وابسته به عرب، و عجم غير
مسلمان. و ما عرب هستيم و وابستگان، شيعيان ما هستند، و هر كس بر طريقه ما نباشد
عجم دور از اسلام است. مرد قريشى گفت: تو كه چنين مىگويى پس تيرهها و خاندانهاى
عرب و قريش چه مىشوند؟ امام عليه السّلام فرمود: جز اين سخنى براى گفتن نيست.
ناصبىها در هنگام
ظهور امام قائم عليه السّلام
[288] سلّام بن مستنير
مىگويد: از امام باقر عليه السّلام شنيدم كه مىفرمود: آن گاه كه قائم عليه
السّلام ظهور كند ايمان را بر هر شخص ناصبى عرضه كند، پس اگر از روى حقيقت ايمان
آورد پس چه بهتر و الّا گردنش را مىزند، يا بايد جزيه بپردازد چنان كه امروزه اهل
ذمّه جزيه مىپردازند، و هميانى به كمرشان مىبندند و آنها را از شهرها به روستاها
مىفرستند.
در اختلاف بيان گفتار
و كردار
[289] امام باقر عليه
السّلام فرمود: روزى پدرم در حالى كه اصحاب او نزدش بودند فرمود:
كدام يك از شما حاضر است
تكه آتش داغى را در دست بگيرد و آن قدر نگاهش دارد كه خاموش شود؟ مردمى كه حاضر
بودند همگى خاموش ماندند و از دادن پاسخ خوددارى مىكردند، من برخاستم و گفتم: پدر
جان! اگر اجازت مىفرمايى من چنين كنم فرمود:
مقصود من تو نبودى، تو
از منى و من از تو، مقصود من اينانند. امام سه بار اين سخن را تكرار كرد و سپس
فرمود: همانا كه چه بسيار است توصيف و تعريف و چه اندك است عمل! اهل عمل اندكند،
آرى، اهل عمل اندكند. اينك بدانيد كه ما اهل عمل و اهل سخن را بخوبى مىشناسيم و
اين را براى سرگردان كردن شما نگفتم بلكه براى آن بود كه نيكان شما را بيازماييم و
آثارتان را ثبت كنيم.
امام باقر عليه السّلام
فرمود: هنگامى كه اين سخن را از پدرم شنيدند بخدا سوگند، مثل آن بود كه زمين آنها
را از شدت شرم و خجلت به خود لرزاند، تا جايى كه من مردى را ديدم كه
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 270